❖ فیلمی تکان دهنده از داخل مسجد شیعیان در پیشاور پاکستان در لحظاتی که مورد حملات تروریستی قرار گرفتند
• بیایید دو دقیقه ترس لحظات آخر زندگی را از آغاز ورود یک انتحاری مسلح به مسجد محلهتان را تجربه کنید. حس پدری که دست کودک خردسالش را گرفته و به مسجد برده تا مسجدی تربیت شود و این بار با این صحنه مواجه میشود. یا پیرمردی که طبق عادت وضو گرفته پکول به سر گذاشته و پای خطبه جمعه شیخ نشسته. یا آن جوان پر امید و آرزویی که از سر عقیده به ادای فریضه و به امید قرب از باب فرائض دل به مسجد محل گره زده است. دنیای غریبی است نازنین. (حسین شیخیان)
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 46 ثانیه
❖ مناجات شعبانیه را خوندید. بخونید آقا! مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر انسان دنبالش بِرَد و فکر دَرِش بکند انسان را به یک جایی میرسوند. (امام خمینی)
دریافت
مدت زمان: 20 ثانیه
❖ هدیه کردن سوره توحید به امیرالمومنین علیه السلام
• سوره اخلاص سوره توحید ناب و نفیِ شرک به اقسام مختلفش است. گاهی اصحاب به رسول خدا می گفتند: یا رسول الله مثل اینکه علی بن ابیطالب در نمازهای خود غیر از سوره «قُلْ هُوَ اللّه اَحَد» سوره دیگری بلد نیست! حضرت عاشق سوره توحید بودند.
❖ ای بخشنده خرد،
تمام سپاسها ویژه توست؛
همه مقصدها و هدفها به سوی تو منتهی میشوند؛
تو مبدأ کلّ هستی.
🔹شعری زیبا از استاد شیخ جعفر ناصری پیرامون مولا امیرالمومنین علیه السلام
دوش رفتم سحر به میخانه
تا دهندم یکی دو پیمانه
دیدم آنجا رجالِ لا تُلهی
مات و مبهوت، همچو دیوانه
❖ خدا رحمت کند، مرحوم آقای خوشوقت میگفت یک عارفی در مکاشفه دید که آنجا یک سکوی بلندی است، این جوانها همین طور میآیند و با یک جست میپرند روی آن سکو. این عارف مکرر پرید و هر کار کرد نتوانست و افتاد زمین. بعد ملتفت شد که آنها جوان هستند و این پیر است.
❖ تعبیری شگفت در قرآن
قرآن کریم گردش ستارگان را اینگونه بیان میکند: و هُوَ الَّذی خلق اللّیل و النّهار و الشّمس و القمر کُلٌ فی فلکٍ یَسبَحون (و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید که هر یک در مدار معینی سیر میکنند. انبیا/۳۳)
هر یک در مداری شناورند. این تعبیر در اشاره به حرکت دایره ای شکلِ ستارگان، تعبیری شگفت است؛ زیرا
❖ قیّومِ همه مخلوقات، خداوند تبارک و تعالی است و هیچ چیز از خداوند تبارک و تعالی به مخلوقات نزدیکتر نیست. از خود مخلوقات هم به خود مخلوقات نزدیکتر است؛ و نَحنُ اَقرَبُ الیهِ مِن حَبلِ الوَرید، از خود آدمی به آدمی نزدیکتر است. به قول سعدی:
دوست، نزدیکتر از من به من است
وین عَجَبتر که من از وی دورم
✍ استاد امامی نجفآبادی، مهر جانان، ص ۲۶
قطعه شعری امام خمینی (ره) دارند بدین مضمون:
بهار آمده دستارِ زُهد پاره کُنید
به پیش پیرِ مغان رفته اِستشاره کُنید
سِزَد ز دانۀ انگور سُبحه ای سٰازید
برای رفتنِ میخانه استخاره کُنید
دانه انگور را به دانه تسبیح تشبیه کرده اند، آن هم برای استخاره برای رفتن به میخانه! مناسبت می و انگور و استخاره و تسبیح، داد مقدّسین را در آورده بود. عده ای نزد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، رئیس حوزه علمیه قم رفته، و به ایشان گفته اند: چه نشسته اید که آقا روح الله دیگر چه بی دینی که نکرده است! فلسفه که می گوید! اهل عرفان هم که هست! این هم شعرش!
❖ در تمام عالَم، چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، و در جوامع مسلمان و غیر مسلمان، از قدیم تاکنون و تا قیامت، اول زن نظام هستی سیده نساء العالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها و بعد از او زینب کبری سلام الله علیها است.
👤 جناب استاد حسن رمضانی
❖ مکاشفه کمتر شنیده شده از حضرت آیت الله بهجت چند روز قبل از وفات عارف کبیر حضرت امام خمینی، رضوان الله علیهما
• آیتالله بهجت رحمهالله فرمودند:
هنگامی که آقای خمینی بیمارستان بود، چند روز قبل از وفاتش، پنجشنبه بعد از نماز صبح، درحالیکه خواب نبودم [یعنی بین خواب و بیداری و حال مکاشفه]، دیدم ایشان زیبا، خوشرو و با لبخند، از جلوی من گذشت. چهرهاش از عکس او زیباتر بود.
❖ در مکان شریفی از مرحوم علامه طباطبایی قدّسسرّه سوال شد: در بین دعاها، قرآن، نماز و زیارت، کدامیک از همه مهمتر است تا آدمی آنرا انجام بدهد؟ ایشان فرمودند:
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون...
حقیقتا داغ بزرگی است و گویا پاره ای از وجود ما از ما جدا شد. با اینکه توفیق حضور جسمانی در کلاسهای ایشان را نداشتیم، ولی انس با کتب و سخنرانی های ایشان بود که روزنه نور را در دل ما روشن کرد.
جهت تکریم و بزرگداشت علامه حسن زاده آملی رضوان الله تعالی علیه که بر گردن بسیاری از ما حق پدری معنوی داشت و جهت اینکه پیامهای تسلیت بزرگان برای رحلت ایشان در فضای اینترنت به یادگار بماند، برخی از مهمترین پیامهای تسلیت ذر اینجا گردآوری می شود.
در ابتدا غزل خود علامه حسن زاده به نام "انا لله و انا الیه راجعون" را منتشر کرده و سپس پیامهای تسلیت در ادامه خواهد آمد.
❖ یاد مرگ در انسان دو گونه است:
اول، انسان به گونهای مرگ را یاد میکند که از دنیا بریده میشود و به معنویات و غیب الهی متوجه میگردد؛ این خوب است.
دوم، با یاد مرگ از دنیا دلزده میشود؛ در حالیکه هیچ توجه معنوی برایش پیش نمیآید. در نتیجه، افسرده میشود. اگر اینچنین است، باید یاد مرگ را قطع کرد.
✍️ استاد مویدی
❖ من یاغی نیستم...
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی با عجله آمد؛ وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد.
با توجه به این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیهی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اینکه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود!
به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. از او پرسید: چه میکردی؟
گفت: هیچ!
فرمود: تو هیچ کار نمی کردی؟!
گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند!)
آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی؟!
گفت: نه!
آخوند گفت: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی!
گفت: نه آقا اشتباه دیدید!
سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟
🔹گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین...
این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت؛ تا مدتها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی میفرمود: من یاغی نیستم...
✍️ حدیث دل سپردن، ص ۱۶۸
❖ مگر زیباتر و عاشقانه تر از این عبارتِ مناجات شعبانیه، میتوان با محبوب صحبت کرد:
«و ان أدخَلتَنی النّار،
أعلمتُ اهلَها أنّی اُحبُّک...» 😭
ترجمه این عبارت رو در یک تک بیتی سرودهام:
«گر نمایی داخل دوزخ مرا؛
نعره آرم دوست میدارم تو را...»
لا هو الا هو...
بر مستی من، حدّ سزاوار زدند؛
با شک و یقین، تهمت بسیار زدند؛
حلّاج شدم، ولی به کفرم سوگند؛
دلتنگ تو بودم که مرا دار زدند...
شهید مطهری و تحلیل دیانت خوارجی
خوارج مردمی تنگ نظر و کوته دید بودند. در افقی بسیار پست فکر می کردند. اسلام و مسلمانی را در چهاردیواری اندیشه های محدود خود محصور کرده بودند. مانند همه ی کوته نظران دیگر مدعی بودند که همه بد می فهمند و یا اصلاً نمی فهمند و همگان راه خطا می روند و همه جهنمی هستند. این گونه کوته نظران اول کاری که می کنند این است که تنگ نظری خود را به صورت یک عقیده ی دینی درمی آورند، رحمت خدا را محدود می کنند، خداوند را همواره بر کرسی غضب می نشانند و منتظر اینکه از بنده اش لغزشی پیدا شود و به عذاب ابد کشیده شود. یکی از اصول عقاید خوارج این بود که مرتکب گناه کبیره (مثلاً دروغ یا غیبت یا شرب خمر) کافر است و از اسلام بیرون است و مستحق خلود در آتش است. علیهذا جز عده ی بسیار معدودی از بشر، همه مخلّد در آتش جهنم اند.
از کجا معلوم خدا هست؟
یه وقت هست باید از نظر فکری و استدلالی مطالعه کنیم تا دلایل اثبات خدا رو بخونیم.
ولی قرآن ما رو از راه دل پیش میبره و میگه أ فی الله شک، اصلا مگه در وجود خدا شکی هست.
از بس واضح و اشکاره توش شک میکنیم
مثل اینکه کسی که توی روز هست بگه از کجا معلوم الان نور خورشید هست، یا مثل ماهی توی آب بگه از کجا معلوم دریا وجود داره.
برای اینکه دل ادم این مطلب واضحو حس کنه میگن اونوقتهایی که انسان کاملا مضطر میشه مثلا وقتی کشتی توی دریا غرق میشه یا میفهمه بیماریش لاعلاجه، اونوقته که دلش وجود خدا رو کامل حس میکنه و میفهمه یه قدرت و نیروی مافوقی هست که همه جا رو پر کرده.
❖ تنباکوی قلیانِ درویش را هم «مولا میرساند»؛ و تو چه میدانی شاید قلیان کشیدن درویش نزد خدا ارزش بیشتری از بعضی عبادات ناخالص ما داشته باشد.
❖ در کتاب الکلام یجرّ الکلام ص ۱۰۸، از شیخ اسماعیل واعظ تبریزی از یکی از افراد مورد اطمینان نقل نموده: من از تبریز عازم ده بودم، قدری اسپرزه لازم داشتم که به آنجا ببرم. از عطار اسپرزه خواستم، دیدم او تنباکو کشیده به پیش من گذاشت. من گفتم اسپرزه خواستم نه تنباکو، عطار متوجه شد که اشتباه کرده، خواست تنباکو را بردارد، گفتم حالا که کشیده ای برندار، آنرا هم میبریم. بعد اسپرزه را هم کشید، هردو را برداشته به راه افتادم. از قضا در راه فکری مرا مشغول کرد که از جاده اصلی منحرف شده به جاده دورتر افتادم، وقتی متوجه شدم که جاده را عوضی آمده ام ولکن طوری تند میآمدم مثل اینکه راننده ای عقب سر من هست.
❖ تا اینکه برنامه تقدیر مرا نزد درویشی رسانید که آب قلیان را ریخته، آتش آن را آماده کرده، منتظر تنباکو است. تنباکو را دادم، درویش قلیان را چاق نمود. خواستم بقیه تنباکو را به او بدهم قبول نکرد و گفت: «مولا میرساند». آن وقت متوجه شدم که سرّ قضا در اشتباه عطار در کشیدن تنباکو و اشتباه من در عوضی آمدن راه این بود که قلیان درویش چاق شود.
❖ باید در ملاکهای خودمان درباره قُرب و بُعد نسبت به خداوند بازنگری جدی کنیم. آیا هرکس شیعه بود، حتما اهل بهشت است و هرکس شیعه نبود، حتما جاودانه در جهنم است؟! کاش با افکار بسته و منجمد خود، بجای خدا تصمیمگیری نکنیم.
❖ استاد رضایی از علامه طهرانی نقل میکنند: «زن و شوهری که شیعه اند ولی در خانه با هم دائم دعوا و قهر دارند، به مراتب دورترند از خدا نسبت به زن و شوهر یهودی یا نصرانی که در خانه با هم در کمال صمیمیت و صفا زندگی میکنند».
❖ همچنین علامه طهرانی میفرمایند: «آن پرستار مسیحی که بخاطر خدا خدمت به بیمار را به نحو احسن با روی خوش انجام میدهد، حقّاً و واقعاً شیعه امیرالمومنین علیه السلام است».
استاد صبرآمیز نقل میکردند که علامه طباطبایی به این مضمون فرموده اند که: امید من به عنوان ذخیره آخرت، تالیف کتاب «رسالة الولایه» است.
❖ در رویا دیدم که حضرت آقای جوادی آملی سیگار میکشند و به عده ای هم یاد میدادند که اینجوری بکشید؛ حضرت استاد حسن زادهٔ آملی را در همان رویا دیدم که سه تا سیگار در لب داشتند و سه تا را با هم میکشیدند!
❖ تعبیرم از این سه سیگار، فنای افعالی و صفاتی و ذاتی بود. و این بر میگردد به تبیین مسائل عرفانی و افراد را سیر دادن و تعلیم بحث فنا.
علامه حسن زاده میفرمودند: موقعی که کتاب منظومه (تالیف ملاهادی سبزواری) را تدریس میکردم، از نظر ادبیاتی و فن شاعری سر به سرِ حاجی سبزواری میگذاشتم و اشکال میگرفتم که این قافیه اگر اینطور بود، بهتر بود و این شعر اگر اینطور بیان میشد، بهتر بود و سرِ درس در حضور شاگردان معرکه میگرفتم که ایشون اگر این جوری میگفت بهتر بود، یا به تعبیری کی گفته شما شعر بگی و اگر میخوای شعر بگی اینطوری بگو. تا اینکه یک شب در عالم رویا آمد به سراغم و گوش من را گرفت و کشید و کشید به نحوی که از شدت درد از خواب بیدار شدم و در هنگام بیداری هم گوشم درد میکرد!
استاد رمضانی، فایل تمهید القواعد،
جلسهٔ سوم، دقیقه ۱۹
زمخشری از علمای اهل سنت میگوید:
فازَ کلْبٌ بِحُبِّ أَصْحابِ کهْفٍ
کیفَ أَشْقیٰ بِحُبِّ آلِ النبِیّ
سگی با محبت اصحاب کهف رستگار شد؛ چگونه من با محبت اهل بیتِ پیامبر رستگار نشوم... (الکنی و الالقاب، ج۲، ص۲۹۹)
در ایامی که در نجف اشرف، نزد استاد خود مرحوم قاضی رضوان الله علیه کسب فیض مینمودیم، روزی پس از نماز صبح نشسته بودم، در حالت توجه و خلسه(مکاشفه)، به خدمت حضرت علی بن جعفر رضوان الله علیه رسیدم، آن حضرت به من نزدیک شد به اندازه ای که نَفَس آن حضرت گویا به صورتم می خورد و صدای نفس او را میشنیدم. در آن حال فرمود: «مسأله وحدت و توحید در وجود (وحدت وجود) از اصولِ مسلّمه و اوّلیهی ما اهل بیت است».
علامه طباطبایی
مهرتابان، صفحه ۴۳۲ و ۲۲۱
کاری که شخص را جنبش دهد و موجب ارتقاء درجه گردد، خود به خود موجب آمرزش گناهان سابق او که حالات دنیه نفس او در وهله سابقه بوده اند خواهد بود. روی این معنی توحید مکفّر ذنوب است، و در عالم توحید اصلا گناه معنا ندارد. شخصی که به مرحله توحید رسید، مانند بچه ای که از مادر متولد شده است پاکیزه خواهد بود... فلذا عبور از مرحله شرک به توحید عالیترین توبه و نافع ترین قسم از اقسام آمرزش گناه است.
علامه طهرانی
انوارالملکوت، ج۱، ص ۱۶۰