ورود به رشته های تخصصی دینی؛ آری یا خیر؟
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مباحث مطرح بین صاحب نظران حوزوی این است که آیا باید رشته های دینی تخصصی شود و هر شخصی با توجه به استعدادش به دنبال رشته مورد علاقه خودش برود و در آن متخصص شود، یا اینکه باید در همه علوم دینی دقیق و متخصص شد؟
مقام معظم رهبری و بسیاری از بزرگان تاکید بر تخصصی شدن علوم حوزوی دارند و از طرف دیگر بزرگانی مانند علامه حسن زاده آملی با این مساله موافق نیستند. موافقین میگویند که با توجه به پیشرفت های زیادی که در هر علمی بوجود آمده است دیگر وقتی برای تخصص در همه علوم باقی نمی ماند و علامه حسن زاده که از جمله مخالفین است میفرمایند که روح انسان دارای ابعاد گوناگونی است که بوسیله علوم مختلف سیراب میشود و اکتفا به علم خاص، موجب نقصان تغذیه روح می شود. (علامه این دلیل را از ابن سینا نقل میکردند)
بنظر میرسد وجه جمعی بین سخنان مقام معظم رهبری و علامه حسن زاده وجود دارد -و حرف هر دو در جای خود صحیح است- و آن اینکه سخنان رهبری با توجه به شرایط کنونی طلاب و جامعه می باشد و سخنان علامه با توجه به شرایط خود ایشان و سخت کوشی های ایشان و امثال ایشان است. یعنی اگر بخواهیم وضعیت عمومی طلاب امروز را در نظر بگیریم (با این همه گرفتاری های مالی و اداری و اتلاف وقت و...، و نیز وظیفه طلاب در قبال نظام، و نیز اتلاف وقتهایی که در سیستم آموزشی کنونی موجود می باشد) سخنان مقام معظم رهبری دقیقتر و معقولتر بنظر می آید. گر چه اگر طلبه ای در سخت کوشی و عاشق علم بودن و قناعت و... مانند شرایط جوانی علامه باشد، میتوان برای او تخصص در همه رشته ها را مطلوب بلکه لازم دانست؛ و لکن این مطلب عمومیت ندارد.
البته تاریخ سخنان علامه درباره این موضوع (که ظاهرا در کتاب "گفتگو با علامه حسن زاده" آن را خوانده ام) خیلی قدیمی بود و شاید نظر فعلی ایشان نیز اینچنین نباشد.
از یک لحاظ دیگر نیز سخنان مقام معظم رهبری معقولتر به نظر میرسد و آن اینکه اگر هر کسی در رشته ای تخصصی مهارت پیدا کند، بعد از مدتی هر یک از این گروه ها که هر کدام در رشته ای تخصص پیدا کرده اند، می توانند حاصل زحمات و تخصص خود را در اختیار دیگر گروه ها قرار دهند و از این طریق هدفی که علامه(و دیگر مخالفین تخصص گرایی) به دنبال آن بودند نیز برآورده میشود. شاهد بر این مطلب نیز میتواند زندگی علمی شاگردان امام صادق علیه السلام باشد که هر کدام در رشته ای تخصص پیدا میکردند و با مخالفین در همان رشته، مناظره میکردند.
این جمله نیز از شیخ بهایی - که خود ذوالفنون و صاحب نظر در رشته های مختلف بود- معروف است که: با هر صاحب علمی که روبرو شدم بر او غلبه یافتم مگر متخصص در هر فن، که آن متخصص بر من غلبه میکرد (نقل به مضمون).
سخن دراز بشد لیک اصل حرف یکیست: بحث متخصص شدن در یک رشته یا چند رشته کاملا بستگی به شرایط خود شخص دارد.
آن چیزی که باعث شد این موضوع را برای نوشتن انتخاب کنم، خاطره ای از آیت الله مروارید و مقام معظم رهبری بود که آن را در اینجا برای شما نقل میکنم و در ضمن مؤیّد وجه جمعی است که بنده ذکر کردم:
در یکی از دیدارهای خصوصی مرحوم آیتالله مروارید با رهبر معظم انقلاب، به حضرت آقا عرض کردم: بنده برای انتخاب رشتهی تخصصی حوزویان، بهترین راهنما و مشاور را جنابعالی میدانم؛ چون علاوه بر توجه و دقت وافر به تخصصهای مختلف، اشراف شما در جایگاه رهبری بر نیازهای جوامع اسلامی، از همه بالاتر و فصل الخطاب است.
از طرفی جنابعالی در سخنرانیهای مختلف، طلاب و فضلا را متوجه اولویتهای علمی حوزه کردهاید؛ و بر اساس بررسی بنده، روی "کلام" و دفع شبهات کلامی، "فقه" و پاسخ به نیازهای حکومت اسلامی، و "تبلیغ" و تربیت دینی جامعه تأکید فرمودهاید. برای بنده و طلاب دیگری که درصدد انتخاب رشتهی تخصصی هستند، کدامیک را اولویت نخست میدانید؟ و ادامه دادم: بنده میخواهم تکلیف خودم روشن شود؛ اگر پاسخ شما نباید طرح عمومی شود، جای دیگری نقل نمیکنم.
ایشان ضمن توضیح دلایل اهمیت هریک، هر سه را در یک رتبه تبیین فرمودند و سفارش کردند: "میان این سه، استعداد و علاقهی طلبه ملاک قرار گیرد و بس."
مرحوم میرزا همانطور که سرشان را پایین انداخته بودند، فرمودند: "چه اشکالی دارد امثال ایشان که استعداد خوبی دارند، در هر دو رشتهی فقه و کلام کار کنند و تبلیغ را هم رها نکنند؟!"
آقا بلافاصله و با لبخند فرمودند: "جنابعالی قیاس به نفس میفرمایید! چنین همت و برکتی فقط در امثال جنابعالی پیدا میشود که بین فقه و کلام و حدیث جمع کردهاید اما بین طلبههای کنونی، آنهم با این گرفتاریهای مختلف و گاهی هم اتلاف وقتها، چنین چیزی پیدا نمیشود. همان گذشته هم افراد کمی مثل حضرتعالی موفق به جمع بین چند رشته شدهاند و غالباً در یک رشته بیشتر تخصص پیدا نمیکردند!"
یا حق
نخوت پایتخت نشینی
سلام علیکم
زیبا بود
حرف دل ما بود