خاطرات و نکاتی از درس تفسیر سوره نور آیت الله جوادی آملی-بخش اول
یا من لا یعبد الا هو (جوشن کبیر/بخش 39)
دیروز(7/10/90) با اتمام سوره نور و شروع سوره فرقان، تصمیم گرفتم که حواشی و نکات مربوط به سوره مبارکه "نور" را برای مشتاقان نقل کنم.
1- یکی از اتفاقاتی که مکرر در درس ایشان اتفاق می افتد، این است که وسط صحبت ایشان، افراد زیاد سوال میکنند که ایشان هم گوش میدهند و اگر سوال درخور توجهی بود، با حوصله جواب میدهند و الا متواضعانه از کنار آن رد میشوند و با چند کلمه جواب آن را میدهند. اما گاهی اگر اشکال واقعا بیربط می بود و وقت جلسه را میگرفت، ایشان ناراحت میشدند و سرشان را با ناراحتی تکان میدادند و به مخاطبین تذکر میدادند، مثلا یکبار شخصی سوالی کرد که گویا ایشان قبلا بارها آن را جواب داده بودند، لذا ایشان با ناراحتی میفرمودند: چندین بار یعنی چندین بار ما این مساله رو توضیح دادیم! گوش یعنی گوش! درست گوش بدهید. و یا در موردی دیگر می فرمودند که اشکال عمیق علمی بکنید، حیف این جلسه نیست که وقتش با این اشکالها گرفته بشود.
2- در جلسه مورخ 19/7/90 ایشان در توضیح این بحث که آداب و رسوم غلط در زندگی، باعث شده ما از جامعه متمدن اسلامی دور شویم، میفرمودند:
خیلیها با اجاره زندگی میکردند، ما دلمان میخواهد اتاق خوابمان، اتاق پذیراییمان، هالِ بیحالمان همه جدا باشد این نیست، نیست یعنی نیست. ما خودمان چهار سال در اول ازدواج، تنها در حجره زندگی میکردیم. این راه شدنی است. مثل ما هم فراوان بودند. شش ماه از یکدیگر خبر نداشتیم اول مهر میآمدیم تعطیلات فروردین هم برمیگشتیم مثل ما هم خیلی بودند... سیاست ما عین دیانت ماست حرف صحیحی است، زندگی ما هم عین دیانت ماست، ما واقعاً سکولار زندگی میکنیم، یعنی مرز دین ما از مرز زندگی ما جداست...
3- ایشان در مورخ 20/7/90 با اشاره به کسانی که از کشورمان به کشورهای دیگر رفته اند، فرمودند:
اگر ـ خدای ناکرده ـ کسی فکر خوبی خدا به او داد، این حقناشناسی کرد از این مملکت بخواهد جای دیگر برود هر جا برود دیگر خدا به او راه نمیدهد شما بالأخره از آب و خاک این مملکتید از این مملکت رشد کردید این خونهای پاک شهدا این سرزمین را طیّب و طاهر کرد فرمود: «طِبْتُم و طابت الأرض الّتی فیها دُفِنْتُم» این کشور شده طیّب و طاهر حالا از اینجا فرار میکنید کجا میخواهید بروید برای چه میخواهید بروید؟
4- در مورخ 25/7/90 ایشان در بیان اینکه صلاح بر این است که اسرار مردم پوشیده بماند، در جملاتی فرمودند:
الآن آنچه حاکم بر مردم است حجاب است و پردهداری و رازداری، همین! وگرنه زندگی سامان نمیپذیرد. اسرار و راز مردم را حفظ کردن باعث امنیّت جامعه است، پردهدری صدها مکافات دارد. آخر ما برای چه کسی میخواهیم این کار را بکنیم، حکم خداست خدا خودش انجام میدهد دیگر، دیر هم نشده فوت هم نشده. اگر جهان را با علم غیب اداره میکردند ائمه(علیهم السلام)، که دیگر کسی دست به خلاف نمیزد. باید مردم آزاد باشند ﴿قُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّکُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیُوْمِن وَمَن شَاءَ فَلْیَکُفُرْ﴾. در بعضی از نصوص دارد که اگر اسرار کشف بشود شما حاضر نیستید خیلی از مردههایتان را دفن کنید؛ فعلاً باید این طور باشد.
5- در مورخ 18/8/90 ایشان با اشاره به نعمت "مدیریت" که خداوند به افرادی مثل حضرت امام ره عطا کرده بودند، و این نعمت را به هر کس نمیدهند، فرمودند:
ممکن است انسان از نظر تقوا شایسته باشد ولی از نظر مدیریت, فاقد شرایط مدیریت باشد. کمیل(رضوان الله تعالی علیه) از اصحاب خاصّ وجود مبارک حضرت امیر بود. ولی امویان آمدند زدند بردند غارت کردند یک نامه گلایهآمیزی وجود مبارک حضرت امیر برای کمیل نوشت که من به تو مأموریت دادم به تو قدرت دادم چرا نتوانستی دفاع بکنی. معلوم میشود بعضیها فقط به درد دعای «کمیل» میخورند نه به درد اداره یک منطقه.
6- در مورخ 23/7/90 ایشان بعد از اینکه بحث دقیق صور مرآتیه را به اجمال بیان کردند، شخصی دوباره درباره آن سوال کرد، ایشان با توجه به آن دسته از مخالفین فلسفه که فهم صحیحی از فلسفه ندارند، فرمودند:
الان اگر ما بخواهیم این مطلب را مطرح کنیم، در جامعه با مشکل مواجه میشیم! این معنا باید در محافل خصوصی مطرح شود. توده مردم که این دقائق را نمیفهمند. آدم هر حرف درستی را نباید بگوید، باید آن علمی که نافع است را مطرح کنیم...
و در آخر همان جلسه بعد از اینکه بحث معاد جسمانی را کامل توضیح دادند، فرمودند:
...جسم هست یعنی جسم هست، آن وقت کسی آن را بشنود بگوید این حرف انکار معاد جسمانی است! این است که برخیها چیز فهمیدن را مثل اینکه معصیت کبیره میدانند یا حرام ذاتی میدانند! باید همه جهات را همه مطالب را همه عبارات را به خوبی گوش داد...
انشاء الله بخش دوم و سوم را نیز خواهم داد.
یا حق
------------------------
مرتبط: محفلی از شور و نور