عارفانه

عارفانه

» ............ بسم الله الرحمن الرحیم ............ «
»................... لا اله الّا الله .................... «
» .................. لا اله الّا هو .................... «
» ................ إن الحکم الا لله .................. «
» ............. انا لله و انا الیه راجعون .............. «
» ............ ان الله هو الحق المبین ............. «
» ............. و هو معکم أینما کنتم .............. «
» ............ ما شاء الله لا قوّة الّا بالله ............ «
» ........... کل شیء هالک الّا وجهه ............ «
» ........... قل هو الله احد الله الصمد ............ «
» ........... الله نور السموات و الارض ............ «
» .......... کان الله بکلّ شیء محیطا ............. «
» ......... و ما تشاؤون إلا أَن یشاء الله ........... «
» ........ و نحن اقرب الیه من حبل الورید ......... «
» ....... و إن من شیء الا یسبّح بحمده ......... «
» ....... أنطقنا الله الذی أنطق کلّ شیء ......... «
» ...... لمن الملک الیوم لله الواحد القهار ........ «
» ..... و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی ........ «
» ..... هو الأوّل و الآخر و الظّاهر و الباطن ........ «
» .... واعلموا أنّ الله یحول بین المرء و قلبه ...... «
» ... و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون ..... «
» .. ما یکون من نجوی...الا هو معهم أینما کانوا .. «
» و لله المشرق والمغرب فأینما تولّوا فثم وجه الله «
»ولله یسجد من فی السماوات والارض طوعا وکرها
»کل من علیهافان ویبقی وجه ربک ذولجلال والاکرام
-:-:-:-:-:-:-:-:-
الهی؛ آهم جهنم سوز است
نوشتجاتی از رسوای غفلت: ر- ص

صبحست ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شودخراب
مارا ز جام باده گلگون خراب کن

الهی به جان خراباتیان
کزین تهمت هستی‌ام وارهان

هدف از این وبلاگ، اشتیاق نفوس مستعده به حقایق عرفانی و سیر و سلوک عملی و لقاء الله می باشد.
استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است.
یا حق

بایگانی
آخرین نظرات دوستان
سایتها و وبلاگهای فلسفی و عرفانی

۱۰ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

۲۹
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر جسم نقشی در انسانیت انسان می داشت –به عنوان تمام ذات یا جزء ذات- ممکن بود سخن، از مذکر و مونث قابل طرح باشد، و باید بحث میشد که آیا، این دو صنف متساوی اند یا متفاوت؟ ولی اگر حقیقت هر کسی را روح او تشکیل داد –جسم او ابزاری بیش نبود، و این ابزار هم گاهی مذکر است و گاهی مونث- و روح نه مذکر است و نه مونث، قهرا بحث از تساوی زن و مرد یا تفاوت این دو صنف در مسائل مربوط به حقیقت انسان رخت بر می بندد، یعنی سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود، نه به انتفاء محمول. و چون تساوی و تفاوت، عدم و ملکه هستند، نه سلب و ایجاب، اگر در یک موردی، سخن از تساوی به میان نیامد، سخن از تفاوت هم پیش نخواهد آمد.

آیت الله جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص 76-77.

یا حق

  • رسوای غفلت
۲۷
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

پرتوی نور جاودانه ی عشقم  /  موج دریای بیکرانه ی عشقم

همه عالم پر از ترانه ی عشق است  /  حمد لله که از ترانه ی عشقم

علامه حسن زاده، دیوان اشعار، ص 435

یا حق

  • رسوای غفلت
۲۵
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعت هشت صبح روز چهارشنبه..دوازدهم آبان ماه سنه هزار و سیصد و سی و سه هجری شمسی بود که در محضر انور استاد معظم، علامه بزرگوار آقا شیخ محمد حسین فاضل تونی–رضوان الله علیه-شرح علامه قیصری ساوی بر فصوص الحکم شیخ اکبر طائی را درس می گرفتیم؛ مبحث آن روز اوایل فصّ آدمی در بیان «فاقتضی الأمر جلاء مرآة العالم فکان آدم عین جلاء تلک المرآة و روح تلک الصورة...» بوده است، حضرت استاد –روحی فداه- از استادش آقا میرزا هاشم اشکوری، و آن جناب از استادش آقا محمدرضا قمشه ای، و آن جناب از استادش آقا سیدرضی لاریجانی، و آن جناب از استادش آقا میرزا ربیع شیرازی حکایت فرمود که جناب میرزا ربیع شیرازی در ریاضت و سیر و سلوک بود؛ وقتی، از هاتفی که خود او را ندیده بود، می شنود: ز عقل و هوش بیرون نزد ما آی / که عقل و هوش را ره نیست آنجای

راقم گوید سرش این است که شهود ملکوتی با عقول اکتسابی حاصل نمی شود، فافهم.

------------------------------

علامه حسن زاده، انسان در عرف عرفان، ص 19.

یا حق

  • رسوای غفلت
۲۱
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

آقا بس بسی نباشید، از ذکرهایی استفاده کنید که لب تکان نمی خورد، ذکر شریف «لا اله الا الله» معجون نفی و اثبات است و عجیب است!

---------------------------

علامه حسن زاده، صراط سلوک، ص 106

یا حق

  • رسوای غفلت
۱۹
تیر
بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی: أنا جلیس من ذکرنی

من همنشین کسی ام که مرا یاد کند...

-----------------------------

ارشاد القلوب دیلمی، باب 13.

یا حق

  • رسوای غفلت
۱۶
تیر
بسم الله الرحمن الرحیم

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه / إنی رأیت دهراً من هجرک القیامه

دارم من از فراقش در دیده صد علامت / لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

هر چند کآزمودم از وی نبود سودم / من جرّب المجرّب حلّت به الندامه

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا / فی بعدها عذابٌ ؛ فی قربها السلامه

گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم / والله ما رأینا حبّاً بلا ملامه

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین / حتی یذوق منه کأساً من الکرامه

یا حق

  • رسوای غفلت
۱۴
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

نظامی گنجوی در پایان داستان «لیلی و مجنون» می گوید: لیلی در اواخر عمر بیمار شد و طراوتش از بین رفت. او به مادرش وصیت کرد: پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستی محبوبی برگزینی، دوستی مانند من مگیر که با یک تب، همه طراوت خود را از دست بدهد و با یک بیماری، همه نشاط او فرو بنشیند؛ دوستی بگیر که زوال پذیر نباشد. بنابراین، معرفت، محبت حقیقی می آورد و غفلت، محبت کاذب.

---------------------------------

آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، ج 11، ص 325-329.

یا حق

  • رسوای غفلت
۱۲
تیر
بسم الله الرحمن الرحیم

هستی ماسوی، معدوم موجود نماست!

علامه حسن زاده، هزار و یک نکته

یا حق

  • رسوای غفلت
۱۰
تیر
بسم الله الرحمن الرحیم

روش عـرفانى پیروان زیادى دارد و عرفاى نامدارى در جهان اسلام ظهور کرده اند. از آن جـمـله بـا یـزیـد بـسـطـامـى، حـلاج، شـبـلى، جـنـیـد بغدادى، ذوالنون مصرى، ابو سعید ابـوالخـیـر، خـواجـه عـبـدالله انـصـارى، ابـوطالب مکى، ابونصر سراج، ابوالقاسم قـشـیـرى، مـحـیـى الدین عربى اندلسى، ابن فارض مصرى، مولوى رومى را باید نام برد. مظهر و نماینده کامل عرفان اسلامى که عرفان را به صورت یک علم مضبوط در آورد و پس از او هر کس آمده تحت تاثیر شدید او بوده است، محیى الدین عربى است.

-----------------------

کلیات علوم اسلامی، ج1، شهید مرتضی مطهری، ص 178.

یا حق

  • رسوای غفلت
۰۳
تیر
بسم الله الرحمن الرحیم

هر چه گویم عشق را شرح و بیان  /  چون به عشق آیم خجل باشم ز آن

گرچه تفسیر زبان روشنگر است  /  لیک عشق بی زبان روشن تر است

چون قلم اندر نوشتن می شتافت  /  چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت  /  شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

آفتاب آمد دلیل آفتاب  /  گر دلیلت باید از وی رو متاب

------------------------

مثنوی معنوی، دفتر 1، ابیات 112-116.

 یا حق

  • رسوای غفلت