خاطرات و نکاتی از تفسیر سوره نور آیت الله جوادی آملی-بخش سوم
شنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۰، ۰۸:۰۷ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ستار العیوب
15- از اتفاقاتی که چند بار برای خود بنده در درس تفسیر ایشان اتفاق افتاد، این است که اگر سوالی یا مشکلی ذهنم را مشغول میکرد، دقیقا در جلسه بعد، ایشان جواب آن را (به تصریح یا کنایه) میدادند، و این نشان دهنده عظمت روحی ایشان است.
مثلا در یک مورد، با هم بحثی ام، سر دو مطلب بحثمان شد: یک. درباره غرر آیات؛ دو. اینکه آیا عصبانی شدنهای متعارف در مباحثات علمی مشکل دارد یا نه.
آیت الله جوادی در جلسه ای که روز بعد از این بحث ما، برقرار بود، هم معنای غرر آیات را بصورت کامل تبیین کردند، و هم در گوشه ای از کلامشان فرمودند: اینکه میبینید ماها در این مباحثات گاهی تند میشویم گاهی حرفهایی میزنیم، در طی این 25 سالی که ما در خدمت علامه طباطبایی بودیم هرگز این برخورد را از ایشان مشاهده نکردیم!
16- ایشان در تاریخ 3/10/90 در شکایت از ایجاد "مهد کودک" و "خانه سالمندان"، در بیاناتی همراه با بغض فرمودند:
شما میبینید بعضی از شهرها که عاطفه در آنجا بیشتر حکومت میکند، هر چه مسئولین یا بعضی از خیّرین رفتند تلاش بکنند که خانه سالمندان بسازند میبینند نشد، میگویند مگر آدم میشود پدر یا مادر خودش را رها بکند به خانه سالمندان بدهد؟! برای اینکه این بچه, هفت سال دانشکده رفته. این دانشکده همان آغوش مادر است، دامن پدر است، او عاطفه یاد گرفته، این گریه سرمایه اوست، و در فراغ آنها مینالد. اما شما شهرهای بزرگ که این بچهها در مهدکودک تربیت میشوند، آن هفت سالی که باید عاطفه یاد بگیرند که یاد نگرفتند، همین که پدر و مادرشان یک مقدار مشکل پیدا شد و سن بالا آمد، فوراً خانه سالمندان میبرند. خب این محصول همان مهدکودک است! دیگر این بچه عاطفه را از کجا یاد بگیرد؟ فراغ مادر را چگونه دردآور بداند؟ فراغ پدر را چگونه دردآور بداند...
17- در همان جلسه مذکور، ایشان درباره نهی از منکر بیاناتی داشتند، یکی از مستمعین به ایشان گفت: حاج آقا ما دیشب به یک خانمی گفتیم حجابتو درست کن، بما گفت ما دو تا رو که توی یک قبر نمیزارند!
آیت الله جوادی در جوابی جالب (که این جواب در فایل صوتی و متن درس ایشان نیست) فرمودند: بله خب شما رو توی یک قبر نمیزارند، قبر شما انشاءالله روضة من ریاض الجنه هست، و قبر او حفرة من حفر النیران هست!!!
و ادامه دادند: البته این بیان هم سخن درستی نیست، مادامی که روی زمین هستید سخن از قبر نیست... نمیشود گفت به تو چه! باید گفت هم شما مسئولید به من بگویید، هم من مسئولم...
18- در مورخ 6/10/90 در جملاتی قابل تأمل درباره شوق به فراگیری معارف فرمودند:
...میبینید بعضیها رو هر چه نصیحت میکنید، میگویند ما نمیفهمیم، این حرفها را حوصله گوش دادن نداریم، اینها گرفتار عذاب الهیاند! که معارف الهی احکام و حِکم الهی به اینها عرضه میشود اینها با چهره عبوس میگویند ما حوصله این حرفها را نداریم. ﴿صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ﴾ این یک کیفر الهی است.
19- این مطلب را هم به ملاحظاتی نمیخواستم از آیت الله جوادی نقل کنم، فقط برای آن نقل میکنم که عده ای فکر نکنند که بحث "گریه شوق" را فقط مرحوم سید هاشم حداد مطرح کرده اند (چون بخاطر این بحث، به آقای حداد شدیدترین حمله ها کرده اند)، نخیر؛ خیلی از بزرگان دیگر هم ممکن است به آن قائل باشند، از جمله آیت الله جوادی؛ که در جلسه ای فرمودند:
ما فقط حضرت زهرا را برای اینکه بین در و دیوار آسیب دید و اینها مثلاً، گریه میکنیم. این نیست! شما نگاه کنید مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه آن مقام را برای حضرت نقل کرد که جبرئیل نازل میشد آن مطالب عمیق را میگفت؛ صدیقه کبرا سلام الله علیها املاء میکرد و حضرت امیر مینوشت. این چه مقامی است؟! ما گریهمان برای اینهاست(یعنی گریه شوق برای این مقامات حضرت زهراست) وگرنه مظلوم در عالَم زیاد است... (خاطرنشان میکنم که ایشان در ضمن بیان مشروح جملات مرحوم کلینی ره، زیاد گریه کردند؛ اما گریه شوق...)
یا حق
یا ستار العیوب
15- از اتفاقاتی که چند بار برای خود بنده در درس تفسیر ایشان اتفاق افتاد، این است که اگر سوالی یا مشکلی ذهنم را مشغول میکرد، دقیقا در جلسه بعد، ایشان جواب آن را (به تصریح یا کنایه) میدادند، و این نشان دهنده عظمت روحی ایشان است.
مثلا در یک مورد، با هم بحثی ام، سر دو مطلب بحثمان شد: یک. درباره غرر آیات؛ دو. اینکه آیا عصبانی شدنهای متعارف در مباحثات علمی مشکل دارد یا نه.
آیت الله جوادی در جلسه ای که روز بعد از این بحث ما، برقرار بود، هم معنای غرر آیات را بصورت کامل تبیین کردند، و هم در گوشه ای از کلامشان فرمودند: اینکه میبینید ماها در این مباحثات گاهی تند میشویم گاهی حرفهایی میزنیم، در طی این 25 سالی که ما در خدمت علامه طباطبایی بودیم هرگز این برخورد را از ایشان مشاهده نکردیم!
16- ایشان در تاریخ 3/10/90 در شکایت از ایجاد "مهد کودک" و "خانه سالمندان"، در بیاناتی همراه با بغض فرمودند:
شما میبینید بعضی از شهرها که عاطفه در آنجا بیشتر حکومت میکند، هر چه مسئولین یا بعضی از خیّرین رفتند تلاش بکنند که خانه سالمندان بسازند میبینند نشد، میگویند مگر آدم میشود پدر یا مادر خودش را رها بکند به خانه سالمندان بدهد؟! برای اینکه این بچه, هفت سال دانشکده رفته. این دانشکده همان آغوش مادر است، دامن پدر است، او عاطفه یاد گرفته، این گریه سرمایه اوست، و در فراغ آنها مینالد. اما شما شهرهای بزرگ که این بچهها در مهدکودک تربیت میشوند، آن هفت سالی که باید عاطفه یاد بگیرند که یاد نگرفتند، همین که پدر و مادرشان یک مقدار مشکل پیدا شد و سن بالا آمد، فوراً خانه سالمندان میبرند. خب این محصول همان مهدکودک است! دیگر این بچه عاطفه را از کجا یاد بگیرد؟ فراغ مادر را چگونه دردآور بداند؟ فراغ پدر را چگونه دردآور بداند...
17- در همان جلسه مذکور، ایشان درباره نهی از منکر بیاناتی داشتند، یکی از مستمعین به ایشان گفت: حاج آقا ما دیشب به یک خانمی گفتیم حجابتو درست کن، بما گفت ما دو تا رو که توی یک قبر نمیزارند!
آیت الله جوادی در جوابی جالب (که این جواب در فایل صوتی و متن درس ایشان نیست) فرمودند: بله خب شما رو توی یک قبر نمیزارند، قبر شما انشاءالله روضة من ریاض الجنه هست، و قبر او حفرة من حفر النیران هست!!!
و ادامه دادند: البته این بیان هم سخن درستی نیست، مادامی که روی زمین هستید سخن از قبر نیست... نمیشود گفت به تو چه! باید گفت هم شما مسئولید به من بگویید، هم من مسئولم...
18- در مورخ 6/10/90 در جملاتی قابل تأمل درباره شوق به فراگیری معارف فرمودند:
...میبینید بعضیها رو هر چه نصیحت میکنید، میگویند ما نمیفهمیم، این حرفها را حوصله گوش دادن نداریم، اینها گرفتار عذاب الهیاند! که معارف الهی احکام و حِکم الهی به اینها عرضه میشود اینها با چهره عبوس میگویند ما حوصله این حرفها را نداریم. ﴿صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ﴾ این یک کیفر الهی است.
19- این مطلب را هم به ملاحظاتی نمیخواستم از آیت الله جوادی نقل کنم، فقط برای آن نقل میکنم که عده ای فکر نکنند که بحث "گریه شوق" را فقط مرحوم سید هاشم حداد مطرح کرده اند (چون بخاطر این بحث، به آقای حداد شدیدترین حمله ها کرده اند)، نخیر؛ خیلی از بزرگان دیگر هم ممکن است به آن قائل باشند، از جمله آیت الله جوادی؛ که در جلسه ای فرمودند:
ما فقط حضرت زهرا را برای اینکه بین در و دیوار آسیب دید و اینها مثلاً، گریه میکنیم. این نیست! شما نگاه کنید مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه آن مقام را برای حضرت نقل کرد که جبرئیل نازل میشد آن مطالب عمیق را میگفت؛ صدیقه کبرا سلام الله علیها املاء میکرد و حضرت امیر مینوشت. این چه مقامی است؟! ما گریهمان برای اینهاست(یعنی گریه شوق برای این مقامات حضرت زهراست) وگرنه مظلوم در عالَم زیاد است... (خاطرنشان میکنم که ایشان در ضمن بیان مشروح جملات مرحوم کلینی ره، زیاد گریه کردند؛ اما گریه شوق...)
یا حق
خوش به حال شما
در مورد اون گریه شوق چیز زیادی دستگیرم نشد کاش بیشتر توضیح می دادین..
راستی محتاجم -شدیدا شدیدا- به نقد شما بر یادداشت جدیدم "مجنونِ مجنون"
دریغ نفرمایید لطفا
یا علی