خاطرات و نکاتی از تفسیر سوره نور آیت الله جوادی آملی-بخش دوم
یا من هو منتهی همم العارفین (جوشن کبیر/بخش99)
بخش دوم تقدیم میشود:
8- از مواردی که بصورت مکرر در درس تفسیر ایشان اتفاق می افتد، گریه های سوزناک و بسیار تاثیر گذار ایشان است، اوایل فکر میکردم که میشود موارد آن گریه ها را به رشته تحریر در بیاورم، ولی بارها این گریه های ایشان، تکرار شد به گونه ای که جمع آوری آنها خود، چندین پست خواهد شد. ایشان با گریه اش چنان در مخاطبین تاثیر میگذارد که مخاطبین نیز به آرامی گریه میکنند و گاهی از جای جای مسجد اعظم، صدای گریه بلند میشود. (یادش بخیر در نماز جمعه ایشان هم همین اتفاق می افتاد)، ایشان از همان ابتدا که بغضشان میگیرد، خود را کنترل میکنند و چند ثانیه سرشان را به پایین می اندازند و سکوت میکنند تا بغضشان را فرو خورند، و چندین بار شروع به حرف زدن میکنند و دوباره سکوت میکنند و سرشان را پایین می اندازند، ولی بالاخره به گریه می افتند و شروع به صحبت میکنند.. و گاهی این گریه ایشان ادامه دارد.
9- در مورخ 25/8/90 در آستانه سالروز بزرگذاشت علامه طباطبایی، فرمودند:
اینکه میبینید ماها در این مباحثات گاهی تند میشویم گاهی حرفهایی میزنیم، در طی این 25 سالی که ما در خدمتشان بودیم هرگز این برخورد را از ایشان مشاهده نکردیم! نه با ما، نه با دیگری، چه آنهایی که اشکالِ وارد میکردند، چه آنهایی که اشکال ناوارد میکردند. یک انسان ملکوتی خودساخته بود. یعنی دیگران باید تلاش و کوشش کنند، صبر کنند، خویشتنداری کنند تا آدم خوب باشند، این اصلاً یک آدم خوبی بود برای او زحمت نبود، سخت نبود که این حوادث را تحمل بکند. چنین انسانی بود...
10- ایشان درباره اینکه چه کنیم که در خواب بتوانیم بزرگان را مشاهده کنیم و از آنها سوال کنیم، فرمودند:
همه ما در دوران زندگی خواب دیدن را تجربه کردیم وقتی بیدار شدیم میگوییم ای کاش فلان مطلب را از فلان شخصی که در عالَم رؤیا دیدیم سؤال میکردیم این چنین نیست که در عالَم رؤیا سؤال در اختیار ما باشد سؤال در اختیار عقاید و مَلکات قبلی ماست.
انسان باید بیداری را مواظب باشد تا خوابِ خوب ببیند اگر در بیداری مالک حرفهای خود اندیشههای خود و آرای خود و اخلاق خود بود در خواب هم میتواند سؤالهای خوب داشته باشد وگرنه کسی که در بیداری, مالک این عقاید و اخلاق و اعمال نیست بلکه در اختیار نفس مسوّل یا امّار بالسّوء قرار دارد در عالَم خواب هم اینچنین است خیلی از بزرگان را خواب میبیند یا مناظر خوبی خواب میبیند وقتی که بیدار شد میگوید ای کاش من فلان مطلب را میپرسیدم! نمیشود گفت که انسان در عالَم خواب هم مثل عالَم بیداری سؤال در اختیار سائل باشد.
11- ایشان در مورخ 21/9/90 در بیان بحث علوم اسلامی، با اشاره به حرف آنها که عقل را حجت نمیدانند، فرمودند:
بارها به عرضتان رسید که مشکل ما حوزویان و عزیزان دانشگاهی این است که ما اسلامی حرف میزنیم ولی قارونی فکر میکنیم، قارون هم غیر از این نمیگفت، ما میگوییم چهل سال زحمت کشیدیم، عالِم شدیم، او هم میگفت که ﴿إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی﴾ من خودم زحمت کشیدم مال پیدا کردم، چرا آن حرف محکوم است؟ برای اینکه فرمود: ﴿مَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾، نگو من زحمت کشیدم پیدا کردم، مال را خدا آفرید، تو را خدا آفرید، فهم را خدا آفرید، کوشش را خدا آفرید، قدرت را خدا آفرید، اختیار را خدا آفرید، منتها تو تلاش و کوشش کردی این راه را بروی. نگو من پیدا کردم بگو «ما بنا مِن نعمة فمنک»... آن وقت این دانش میشود حجّت، مگر میشود چیزی آدم بفهمد و حجّت شرعی نباشد؟! هیچ دانشمندی مجاز است که بگوید من این مطلب را خودم کشف کردم و میخواهم برابر او هر چه دلم خواست عمل بکنم؟! میتواند بگوید یا نه؟ هرگز نمیتواند بگوید، چون این حجّت شرعی است، برابر این دانش موظّف است در راه صحیح حرکت کند، وگرنه جهنّم است خب چرا جهنّم است برای اینکه یک حجّت شرعی دارد، مگر میشود علم حجّت نباشد؟!
12- در مورخ 22/9/90 در بیان اینکه انسان باید به زندگی اش قانع باشد و بیش از احتیاج به دنبال مال نرود، با بیان روایتی فرمودند:
...بیش از این آخر شما دنبال چه چیزی میگردید؟ آخر برای چه تلاش و کوشش بکنید، بخواهید آن دستشوییها را پر کنید؟ برخی از فرشتگان مأموریتشان این است که انسان که رفت عند قضاء حاجت سرش را خم کند بگوید ببین چه کار کردی!!! اینکه گاهی انسان سر خم میکند آن دستگاه توالت را میبیند، آن لگن را میبیند، این بر اساس فشار فرشتههاست! این در روایات هست که ببین چه کار کردی. خب تمام نیازها را شارع مقدس بیان کرده بقیه میشود باطل. چه کسی محبوبتر و عزیزتر از خدا برای ماست...
13- همچنین ایشان در تاریخ 26/9/90 در بیان فرق بین "سخنرانی" و "سخن خوانی" و "وعظ" فرمودند:
یک وقت کسی سخنرانی میکند در یک مراسم، آن وظیفه عادیاش را انجام داد. ولی آن رسالت اساسیاش را انجام نداد؛ برای اینکه حرف باید به جان مردم برسد نه به گوش مردم. سخنرانی کردن، حرف را به گوش مردم رساندن است. و چیز نوشتن، حرف را و نقوش کلمات را به چشم مردم رساندن است؛ و اینها هرگز کافی نیست. رسالت روحانیّت و عالمان دین این است که حرف را به جان مردم برسانند و این توجه دارید که مقدور هر کسی نیست! تا از جان برنخیزد در جان نمینشیند. این حرف باید سنگین باشد از جای بلند بیاید، تا به جای بلند برود...
14- در مورخ 27/9/90 در بیانات زیبایی در رابطه با نزدیک بودن ظهور امام زمان عج فرمودند:
بالأخره ما هر لحظه منتظریم، وظیفه ماست، دستور ماست، انتظار فرج، عبادت ماست... اما نباید خوشبینانه مسئله را حل کرد! ما الآن بر فرض در ایران هفتاد میلیون هستیم، همه ما هم اگر سلمان و اباذر بشویم، نمیشود مطمئن شد که حضرت ظهور میکند! برای اینکه ما تازه یک صدم عالمیم؛ یک صدم یعنی یک صدم! وجود مبارک حضرت که میآید "جهانی" حکومت تشکیل میدهد، جهان هم هفت میلیارد است، ما هم یک صدمیم، با یک گل که عالم بهار نمیشود... بله اگر اکثریّت جامعه بشری عاقل شدند و 313 شاگرد مثل امام ره(که مدیریت بلد باشد) پیدا شد، بله حضرت یقیناً ظهور میکند، برای اینکه او که نمیخواهد جهان را با دعا و امثال دعا رهبری کند، میخواهد با مدیریت، جهان را رهبری کند...
انشاء الله بخش سوم و پایانی نیز ارائه خواهد شد.
یا حق
چه سنگین اما دلنشین...
سنگین در محتوا، شبیه قواعد سهل و ممتنع ادبیات هستش. هم کلماتشون و هم کلامشون. در نگاه اول فکر میکنی متوجه شدی، ولی یه تلنگر خود کلام میزنه که عمق خاص و نابی داره که تفکر لازم داره...
ممنونم عزیز
خیر ببینی ان شاء الله