فایده علم اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم
در پست قبلی به تعریف و ذکر ضرورت علم اخلاق، پرداختیم و در این پست که تکمیل پست قبل است به فایده علم اخلاق می پردازیم و از بیانات حضرت امام ره و مرحومین ملا احمد و ملا محمد مهدی نراقی تبرک میجوییم انشاالله.
فایده علم اخلاق
ـــ چون که مجاهده نفس در این مقام به اتمام رسید و انسان موفق شد که جنود ابلیس را از این مملکت خارج کند و مملکتش را سکناى ملائکة اللّه و معبد عباد اللّه الصالحین قرار داد، کار سلوک إلى اللّه آسان مىشود و راه مستقیم انسانیت روشن و واضح مىگردد، و ابواب برکات و جنّات به روى او مفتوح مىگردد، و ابواب جهنم و درکات آن به روى او بسته مىگردد، و خداى تبارک و تعالى به نظر لطف و مرحمت به او نظر مىکند و در سلک اهل ایمان منخرط مىشود و از اهل سعادت و اصحاب یمین مىشود، و راهى از باب معارف الهیه که غایت ایجاد خلق جن و انس است بر او باز مىشود، و خداى تبارک و تعالى در آن راه پر خطر از او دستگیرى مىفرماید.
منبع الف
ـــ و بعد از آنکه ساحت نفس انسان از اخلاق ناپسند، پاک، و به صفات ارجمند به ترتیب مقرر آراسته گردد، مستعد قبول فیضهاى غیر متناهیه «رب الارباب»، بلکه به سبب آن رفع حجاب مىشود. و صور جمیع موجودات در آئینه دلش ظاهر مىشود، و در این هنگام موجودى مىشود تامّ الوجود، ابدىّ الحیات، «سرمدىّ البقا»، قامتش سزاوار خلعت خلافت الهیه، و «تارکش»لایق تاج سلطنت و ریاست معنویه. و مىرسد به بهجتها و لذتهائى که هیچ دیده مانند آن ندیده، و به خاطر هیچ آفریده نگذشته.
و از این رواست که سید رسل - صلى الله علیه و آله و سلم - فرموده:«لو لا ان الشیاطین یحومون على قلوب بنى آدم لنظروا إلى ملکوت السموات و الارض»
یعنى: «اگر نه این مىبود که لشکر شیاطین اطراف دلهاى بنى آدم را فرا گرفتهاند، هر آئینه مشاهده مىکردند حقایق موجودات «عوالم علویّه و سفلیّه»(۱) را، و مطلع مىشدند بر آثار قدرت کامله حق - سبحانه و تعالى - در آنها»
منبع باء
ـــ چون که شناختى که حیات ابد، و سعادت سرمد، از براى انسان موقوف است به دفع اخلاق ذمیمه و اوصاف رذیله، و کسب ملکات ملکیه و صفات قدسیه، و این میسّر نمىشود مگر به شناختن رذائل صفات و فضائل ملکات، و تمیز نیک و بد آنها از یکدیگر، و دانستن معالجاتى که در علم اخلاق از براى تهذیب نفس مقرر است، معلوم مىشود که شرف این علم از سایر علوم برتر، و ثمر و فایدهاش بیشتر است.
و چگونه چنین نباشد، و حال آنکه شرافت هر علمى به شرافت موضوع آن است. و موضوع این علم، نفس ناطقه انسانیه است، که اشرف انواع کائنات و افضل طوایف ممکنات است، و به واسطه این علم از حضیض مرتبه بهائم به اوج عالم ملائکه عروج مىنماید.
بلى، از براى بنى نوع انسان و عرضى است عریض، اول آن فروتر از عالم چهارپایان، و آخرش برتر از اقلیم فرشتگان. در حق اولش فرموده: «انْ هُمْ الا کَالانْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ سَبیلا» یعنى: «نیستند ایشان مگر مانند چهارپایان، بلکه پست رتبهتر و گمراهترند».(۲) و به این جهت مىگویند:«یا لَیْتَنى کَنْتُ تُرابا» یعنى: «کاش که من خاک بودمى».(۳) و در شأن آخرش رسیده: «لولاک لما خلقت الأفلاک.» یعنى: «اگر مقصود تو نبودى آسمانها را خلق نکردمى».(۴)
اى نقد اصل و فرع ندانم چه گوهرى کز آسمان تو برتر و از خاک کمترى
به این جهت است که سید رسل - صلى الله علیه و آله و سلم - فرموده:«انى وزنت بامّتى فرجحت بهم.» یعنى: «مرا با تمام امت موازنه نمودند من بر همه راجح آمدم».(۵) و این، خود ظاهر و روشن است که: این تفاوت و اختلاف در میان افراد این نوع، نه از جهت جسمیّت و لواحق آن است، زیرا که همه در این شریک هستند، بلکه به جهت اختلاف در اخلاق و صفات است، و این علم باعث رسیدن به اعلا مراتب آن است. و کدام علم، اشرف از علمى است که پست ترین موجودات را به اشرف کاینات مىرساند؟ و به این جهت، حکماى سلف نام علم را به غیر از «علم اخلاق» حقیقتا اطلاق نمىکردند، و به این سبب آن را «اکسیر اعظم» مىنامیدند، و آن را اول تعلیم خود قرار داده بودند، و اول به شاگردان خود این علم را مىآموختند. و تحصیل سایر علوم را از براى کسى که تهذیب اخلاق نکرده بىثمر مىدانستند.
آرى، همچنان که بدنى که مواد فاسده و «اخلاط ردیه»(۶) در آن مجتمعاند، از کثرت غذا بجز فساد اخلاط و زیادتى مرض حاصل نبیند، همچنین نفسى که مجتمع اخلاق ذمیمه و صفات رذیله باشد، از تحصیل علوم بجز شرّ و فساد ثمرى نبیند.
منبع جیم
ـــ دانسته شد که: فایده علم اخلاق، پاک ساختن نفس است از صفات رذیله، و آراستن آن به ملکات جمیله، که از آن به «تهذیب اخلاق» تعبیر مىشود.
و ثمره تهذیب اخلاق، رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است. و باید دانست که سعادت مطلق حاصل نمىشود، مگر اینکه صفحه نفس در جمیع اوقات از همه اخلاق ذمیمه «معرّا» و به تمام اوصاف حسنه «محلّى» باشد.
و اصلاح بعضى صفات یا در بعضى اوقات، اگر چه خالى از ثمر نیست، و لیکن موجب سعادت ابدیه نمىشود. همچنان که صحت بدن و نظام مملکت نیست مگر به دفع جمیع امراض، و اصلاح جمیع طوایف و اشخاص در تمام اوقات.
منبع دال
ـــ لما عرفت أن الحیاة الحقیقیة للإنسان تتوقف على تهذیب الأخلاق الممکن بالمعالجات المقررة فی هذه الصناعة، تعرف أنها أشرف العلوم و أنفعها لأن شرف کل علم إنما بشرف موضوعه أو غایته، فشرف صناعة الطب على صناعة الدباغة بقدر شرف بدن الإنسان و إصلاحه على جلود البهائم، و موضوع هذا العلم هو النفس الناطقة التی هی حقیقة الإنسان و لبّه، و هو أشرف الأنواع الکونیة کما برهن علیه فی العلوم العقلیة، و غایته إکمال و إیصاله من أول أفق الإنسان إلى آخره، و لکونه ذا عرض عریض متصلا، أوله بأفق البهائم، و آخره بأفق الملائکة لا یکاد أن یوجد التفاوت الذی بین أشخاص هذا النوع فی أفراد سائر الأنواع، فإن فیه أخس الموجودات و منه أشرف الکائنات کما قیل: و لم أر أمثال الرجال تفاوتت. لدى المجد حتى عدّ ألف بواحد
و بالفارسیة:
ای نقد أصل و فرع ندانم چه گوهری کز آسمان بلندتر و از خاک کمتری
و إلى ذلک التفاوت یشیرقول سید الرسل صلى اللّه علیه و آله و سلم:«إنی وزنت بأمتی فرجحت بهم،» و لا ریب فی أن هذا التفاوت لأجل الاختلاف فی الأخلاق و الصفات، لاشتراک الکل فی الجسمیة و لواحقها.
و هذا العلم هو الباعث للوصول إلى أعلى مراتبهما، و به تتم الإنسانیة و یعرج من حضیض البهیمیة إلى ذرى الرتب الملکیة، و أی صناعة أشرف مما یوصل أخس الموجودات إلى أشرفها، و لذلک کان السلف من الحکماء لا یطلقون العلم حقیقة إلا علیه، و یسمونه بالإکسیر الأعظم، و کان أول تعالیمهم، و یبالغون فی تدوینه و تعلیمه، و البحث عن إجماله و تفصیله، و یعتقدون أن المتعلم ما لم یهذب أخلاقه لا تنفعه سائر العلوم. و کما أن البدن الذی لیس بالنقی کلما غذوته فقد زدته شرا، فکذلک النفس التی لیست نقیة عن ذمائم الأخلاق لا یزیده تعلم العلوم إلا فسادا.
منبع هاء
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع:
الف) چهل حدیث، امام خمینی، حدیث اول، فصل
باء) معراج السعاده، ملا احمد نراقی، فصل هفتم: مفاسد بیمارى نفس و فوائد صحت آن
جیم) معراج السعاده، ملا احمد نراقی، فصل نهم: فایده علم اخلاق و برترى آن بر سایر علوم
دال) معراج السعاده، ملا احمد نراقی، فصل دهم: تهذیب اخلاق و ثمره آن
هاء) جامع السعادات، ملا محمد مهدی نراقی، فصل (شرف علم الأخلاق بشرف موضوعه و غایته)
پاورقیها:
۱- مراد از «عالم سفلى» عالم ماده و طبیعت ناسوت است. و مراد از «عالم علوى» عالم ماوراء طبیعت، و عالم ملکوت و جبروت است.
۲- فرقان، (سوره 25)، آیه 44.
۳- نبأ، (سوره 78)، آیه 40.
۴- بحار الأنوار، ج 57، ص 199 و ج 15، ص 28.
۵- مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 76.
۶- جمع «خلط» (رطوبت فاسد و گندیده) است. و در اصطلاح قدیم، خون، بلغم، صفرا و سودا را اخلاط چهارگانه مىنامیدند. رک: فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 110
با سلام
خوش به حالتون که در محضور نورانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام هستید.
برادر ما رو مخصوص به ذکر کنید.
یا زهرا