تعریف و ضرورت علم اخلاق
بسم الله الرحمن الرحیم
انشالله در طی دو پست، به تعریف علم اخلاق و ضرورت و فایده آن می پردازیم. در این پست اول به تعریف و ضرورت آن پرداخته و فایده آن را به پست دیگر می سپاریم انشا الله.
تعریف علم اخلاق
کلمه «اخلاق» جمع خلق(به ضم) و خلق شکل درونى انسان است، چنانکه خلق(به فتح) شکل ظاهرى و صورى اشیاء است. غرایز و ملکات و صفات روحى و باطنى که در انسان است اخلاق نامیده مىشود و به اعمال و رفتارى که از این خلقیات ناشى گردد نیز اخلاق و یا رفتار اخلاقى مىگویند.
کلمه «خلق»(به فتح) و «خلق»(به ضم) در لغت عرب از یک مادّه هستند، امّا از نظر معنا با یکدیگر تفاوت دارند.
ابن منظور مىگوید(1):
الخلق بضمّ اللام و سکونها و هو الدین و الطبع و السجیة و حقیقته انه لصورة الانسان الباطنه و هی نفسه و اوصافها و معانیها المختصة بها بمنزلة الخلق لصورته الظاهرة و اوصافها و معانیها و لها اوصاف حسنه و قبیحه.
منبع الف
ضرورت علم اخلاق
ـــ علم نور است، ولى در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سیاهى را گستردهتر مىسازد.
علمى که انسان را به خدا نزدیک مىکند، در نفس دنیا طلب باعث دورى بیشتر از درگاه ذى الجلال مىگردد.
علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد از حجب ظلمانى است.
اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایدهاى بر آن مترتب نمىشود بلکه ضررها دارد.
منبع باء
ـــ بدان که از براى نفس انسانى یک مملکت و مقام دیگر است که آن مملکت باطن و نشئه «ملکوت» اوست که جنود نفس در آنجا بیشتر و مهمتر از مملکت ظاهر است. و نزاع و جدال بین جنود رحمانى و شیطانى در آنجا عظیمتر و مغالبه در آن نشئه بیشتر و با اهمیتتر است. بلکه هر چه در مملکت ظاهر است از آنجا تنزل کرده و ظهور در «ملک» نموده، و اگر هر یک از جنود رحمانى و شیطانى در آن مملکت غالب آیند، در این مملکت نیز غالب شوند. و جهاد نفس در این مقام پیش مشایخ عظام از اهل سلوک و اخلاق خیلى اهمیت دارد، بلکه مىتوان سرچشمه تمام سعادات و شقاوات و درجات و درکات را آن مقام دانست. انسان باید خیلى ملتفت خود در این جهاد باشد.
ممکن است خداى نخواسته به واسطه مغلوبیت جنود رحمانى در آن مملکت و خالى گذاشتن آن را براى غاصبین و نا اهلها از جنود شیطان، هلاکت همیشگى از براى انسان پیدا شود که قابل جبران نباشد، و شفاعت شافعین شامل حال او نگردد، و ارحم الراحمین، نعوذ باللّه، نیز به نظر سخط و غضب به او نگاه کند، بلکه شفعاء او خصماء او شوند. واى بر کسى که شفیع او خصمش شود. خدا مىداند چه عذابهایى و ظلمتهایى و سختیهایى و بدبختیهایى دنبال این غضب الهى و دشمنى اولیاى حق است که تمام آتشهاى جهنم و تمام زقّومها و مارها و عقربها پیش آن هیچ است. خدا نکند آنچه حکما و عرفا و اهل ریاضت و سلوک خبر مىدهند راجع به این عذابها به سر ما ضعفا و بیچارگان بیاید، که تمام عذابها که تصور مىکنید پیش آن سهل و آسان است، و تمام جهنمها که شنیدید پیش آن رحمت و بهشت است.
غالبا وصف جهنم و بهشت که در کتاب خدا و اخبار انبیا و اولیا شده جهنم و بهشت اعمال است که از براى جزاى عملهاى خوب و بد تهیه شده است. گاهى اشاره خفیهاى نیز به بهشت و جهنم اخلاق که اهمیتش بیشتر است شده، و گاهى هم به بهشت لقاء و جهنم فراق، که از همه مهمتر است، گردیده، ولى همه در پرده و از براى اهلش. من و تو اهلش نیستیم، ولى خوب است منکر هم نشویم و ایمان داشته باشیم به هر چه خداوند تعالى و اولیایش فرمودهاند، شاید این ایمان اجمالى هم براى ما فایده داشته باشد.
منبع جیم
ـــ زنهار اى جان برادر تا حدیث بیمارى روح را سهل نگیرى، و معالجه آن را بازیچه نشمارى، و مفاسد اخلاق رذیله را اندک ندانى، و صحت روح را به صحت بدن قیاس نکنى. و چگونه عاقل چنین قیاس کند، و حال آنکه مقصود از صحت بدن از براى کسانى که از روح و صلاح و فساد آن فراموش کردهاند، نیست مگر زندگانى پنج روزه دنیا، و زیست کردن در این عاریت سرا. و بر مرض آن مفسدهاى مترتب نمىشود مگر بازماندن از لذات خسیسه جماع و غذا و امثال اینها. و اما اخلاق ذمیمه که بیمارى روح از آنها است، باز مىدارد آدمى را از رسیدن به لذت سعادت ابد، و پادشاهى سرمد. و هر یک از آنها پردهاى است ظلمانى، که مانع «اشراقات»انوار الهیه، و عایق فیوضات «نفحات» رحمانیه است، و مسامحه در معالجات آنها آدمى را به هلاکت دائمه و شقاوت ابدیه مىرساند. و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حقیقى است.
منبع دال
ـــ و اما علم اخلاق که علم آفات نفس و کمالات آن باشد پس واجب عینى است بر هر کسى به قدر حوصله و استعدادش، زیرا که هلاکت انسان در واگذاشتن نفس است، و رستگارى او در تهذیب آن «قَدْ افْلَحَ مَنْ زَکیَّها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّیها (2) بلکه غرض کلى از بعثت نبىّ، آموختن این علم است. همچنان که فرمودند:«إنّما بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق.»(3) یعنى: «من مبعوث شدهام که اخلاق حسنه را به إتمام رسانم».
پس بر هر کسى لازم است که بعضى از اوقات خود را صرف شناختن غایت نفس و کمالات آن و طریقه معالجه بیمارى آن نماید به وسیله رجوع به کتب اخلاق و حدیث یا استماع از ارباب این فن شریف.
منبع هاء
ـــ الأخلاق المذمومة هی الحجب المانعة عن المعارف الإلهیة، و النفحات القدسیة إذ هی بمنزلة الغطاء للنفوس فما لم یرتفع عنها لم تتضخ لها جلیة الحال اتضاحا، کیف و القلوب کالأوانی فإذا کانت مملوءة بالماء لا یدخلها الهواء فالقلوب المشغولة بغیر اللّه لا تدخلها معرفة اللّه و حبه و أنسه، و إلى ذلکأشار النبی صلى اللّه علیه و آله و سلم بقوله:«لو لا أن الشیاطین یحومون إلى قلوب بنی آدم لنظروا إلى ملکوت السماوات و الأرض» فبقدر ما تتطهر القلوب هن هذه الخبائث تتحاذى شطر الحق الأول و تلألأ فیها حقائقه کما أشار إلیه صلى اللّه علیه و آله:«ان لربکم فی أیام دهرکم نفحات ألا فتعرضوا لها»
فإن التعرض لها إنما هو بتطهیر القلوب عن الکدورات الحاصلة عن الأخلاق الردیة«» فکل إقبال على طاعة و إعراض عن سیئة یوجب جلاء و نورا للقلب یستعد به لإفاضة علم یقینی، و لذا قال سبحانه: و الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا (4)
و قال النبی صلى اللّه علیه و آله و سلم:«من عمل بما علم ورثه اللّه علم ما لم یعلم»
فالقلب إذا صفى عن الکدورات الطبیعیة بالکلیة یظهر له من المزایا الإلهیة و الإفاضات الرحمانیة ما لا یمکن لأعاظم العلماءکما قال سید الرسل:«إن لی مع اللّه حالات لا یحتملها ملک مقرب و لا نبی مرسل».
... فالرحمة الإلهیة بحکم العنایة الأزلیة مبذولة على الکل غیر مضنون بها على أحد، لکن حصولها موقوف على تصقیل مرآة القلب و تصفیتها عن الخبائث الطبیعیة، و مع تراکم صدأها الحاصل منها لا یمکن أن یتجلى فیها شیء من الحقائق، فلا تحجب الأنوار العلمیة و الأسرار الربوبیة عن قلب من القلوب لبخل من جهة المنعم تعالى شأنه عن ذلک، بل الاحتجاب إنما هو من جهة القلب لکدورته و خبثه و اشتغاله بما یضاد ذلک
منبع واو
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع:
الف) نقطه های آغاز در اخلاق عملی، آیت الله مهدوی کنی، ص 13
باء) جهاداکبر، امام خمینی، ص : 70 و71
جیم) چهل حدیث، امام خمینی، مقام دوم فصل نزاع جنود رحمانى و شیطانى باطنى نفس
دال) معراج السعاده، ملا احمد نراقی، فصل هفتم: مفاسد بیمارى نفس و فوائد صحت آن
هاء) معراج السعاده، ملا احمد نراقی، فصل پنجم، وجوب عینی علم اخلاق
واو) جامع السعادات، ملا مهدی نراقی، فصل (الأخلاق الذمیمة تحجب عن المعارف)
پاورقیها:
1- ( لسان العرب، ج 4 - ص 194)
2- یعنى: «هر کس نفس (ناطقه) خود را از گناه و بدکارى پاک و منزّه سازد به یقین رستگار خواهد بود. و هر که آن را به کفر و گناه پلید گرداند البتّه زیانکار خواهد گشت. شمس (سوره 91)، آیه 9 و 10.
3- کنز العمّال، ج 3، ص 16، خ 5217.
4- العنکبوت الآیة: 69.
خصوصا مطالب در مورد ضرورت علم اخلاق
انشاالله بر توفیقات شما افزوده و از حجابها کاسته شود