۱۳
مهر
بسم الله الرحمن الرحیم
... جناب استاد این مطلب را بیان کردند که یکی از شاگردان، و به قول ایشان آزادمردی از مشهد به من زنگ زد: که من حوالی مغرب از سبزهوار بیرون آمدم و با ماشینم به مقصد مشهد مقدس که سیصد کیلومتر است حرکت میکردم یک دفعه چرتی مرا فرا گرفت. وقتی به خود آمدم دیدم در مشهد هستم و دارند اذان میگویند. داخل مسجد رفتم و نماز خواندم و آمدم به شما زنگ زدم که چنین حادثهای برای من اتفاق افتاد. آقا میفرمودند من داشتم قصه تخت سلیمان و آصف را مینوشتم بعد از این قصه که آصف برخیا آن تخت را از یمن به چشم به هم زدنی به مرکز پایتخت سلیمان آورده است قصهای سراغ نداریم...
مهمترین نکات از سخنان استاد نائیجی در وصف علامه حسن زاده آملی را در ادامه مطلب مطالعه کنید. متن کامل این سخنان در پایگاه مجمع عالی حکمت اسلامی موجود است.