بسم الله الرحمن الرحیم
« من
میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف
میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک
کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم
کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست - نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکى از چهرههاى معروف دنیاى اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند - امام یک تأملى کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جملهى مذمتآمیزى راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد.
من فرداى آن روز یا پسفردا - درست یادم نیست - صبح با
امام کارى داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردى که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه
من کارى را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسى که شما دیشب یا
پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنى آن جملهى مذمتآمیزى را که بعد از
«نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند.
ببینید، این خیلى مهم است. آن جملهى مذمتآمیز نه فحش
بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلى از یادم رفته که آن جمله چه
بود؛ یعنى یا تصرف معنوى ایشان بود، یا کمحافظگى من بود؛ نمیدانم چه بود، اما
اینقدر یادم هست که یک جملهى مذمتآمیزى بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز
بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها
اسوه است؛ «لقد کان لکم فى رسولاللَّه اسوة حسنة».
خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره) - ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
یا حق