ماجرای گفت و شنود جالب استاد رمضانی با رهبر انقلاب درباره عرفان نظری
بسم الله الرحمن الرحیم
دو سال پیش در دیدار اعضای هیأت مدیره مجمع عالی حکمت با رهبر معظم انقلاب بنده به ایشان عرض کردم «از سعی، تلاش و همت شما در نشر علوم عقلی عموما، تأیید عرفان خصوصا و تعامل بسیار زیباییتان با استاد علامه حسن زاده آملی به نحو اخص به عنوان وظیفه بسیار تشکر میکنم».
به ایشان(رهبر معظم انقلاب) عرض کردم، بوسهای که شما بر پیشانی استاد حسنزاده زدید در این جو غبارآلود که عدهای ایشان را زیر سوال میبرند و این امر را به صورت محسوس و نامحسوس بیان میکنند و معتقدند فردی که معتقد به وحدت وجود باشد، احوط، اجتناب از آن است؛ کار سادهای نبود و بحمدالله شما از آفات و آسیب این مسأله هیچ خوفی نداشتید و ندارید و این جای تشکر دارد.
البته تنها چیزی که در آنجا مایه دغدغه شده بود و خدمت ایشان عرض کردیم، این بود که ایشان صریحا فرموده بودند «من اگر از عرفان ترویج میکنم، تأیید میکنم، ضرورت آن را احساس میکنم. مراد من از عرفان، تهذیب است. عرفان نظری نیست»؛ به ایشان گفتم که این سخن شما مقداری مایه سوء برداشت شده است، نمیدانم نیت شما چه بوده است، توضیح میفرمایید؟ سوء برداشته شده است که عرفان نظری به طور کلی چیز ضروری نیست، بلکه چیز بی فایدهای است، اینگونه از فرمایشات شما استفاده کردهاند، البته ما اینگونه برداشت نکردهایم، ما برداشت کردهایم که اصل عرفان تهذیب است که عرفان نظری اگر در راستای تهذیب قرار گیرد، قابل دفاع است، قابل قبول است، و الا فلا ...
من فرمایش شما را اینگونه فهمیدم و توجیه کردم، حالا خود شما توضیح فرمایید که مرادتان چه بوده است و سپس ایشان شروع به توضیح این مسأله کردند و فرمودند «من همان حرفی که قبلا گفتم، مرادم از عرفان تهذیب است و اصل عرفان تهذیب است، با عرفان نظری مخالف نیستیم و خودم عرفان نظری نخواندهام» و فرمودند: گرچه «الناس أعداء ما جهلوا»، ولی من از کسانی هستم که عدو و دشمن نیستم، با عرفان نظری دشمنی ندارم و خودم هم نخواندهام، ولی حقیقت عرفان تهذیب است».
واقعا نیز حقیقت عرفان تهذیب است، عرفان نظری بدون عرفان عملی یک شیطنت است، ولی عرفان نظری در حد عرفان نظری به عنوان یک علم را باید داشته باشیم، نمیشود ما با توجه به اینکه عدهای عمل نمیکنند و از عرفان عملی بهرهای نبردهاند و از عرفان نظری بهرهمند هستند، با اصل عرفان نظری مخالفت داشته باشیم.
چرا که اگر اینگونه باشد باید فقه و فلسفه را نیز کنار بگذاریم، چه فردی میتوان ادعا کند تمام فلاسفه آنگونه که باید باشند، بوده یا هستند و یا چه فردی میتواند ادعا کند که فقها آنگونه که باید باشند، بوده و هستند؛ البته فقیهی داریم که فقه محمد و آل محمد در اختیار ایشان است و براساس مقتضای فقه عمل میکند که خیر و برکات او شامل همه اقشار جامعه است. این موضوع در میان عرفا و فلاسفه نیز است.
ولی گاهی فقیهی پیدا میشود که نافقاهتی میکند، حکیمی پیدا میشود که ناپرهیزی میکند و عارفی پیدا میشود که آنگونه که باید باشد نیست، ولی اینها دلیل نمیشود که ما اصل عرفان نظری، فقه و حکمت را بگوییم ضروریت ندارد، اتفاقا عرفان نظری ضروری است.
سپس به رهبر انقلاب عرض کردم: حکمت متعالیه، صدرا و افکار صدرا را شما بارها ترویج میکنید، یکی از استوانههای مهم حکمت متعالیه، عرفان نظری است و نمیشود آن را تأیید کرد و این را تأیید نکرد. در هر صورت ایشان(رهبر انقلاب) بحمدالله خوب عمل کردهاند و توقع نیز همین بوده است.
»» برای مطالعه بقیه بخشهای مصاحبه سایت رسا با استاد رمضانی، اینجا را کلیک کنید.
»» ما قبلا در نوشته ای به این داستان گفت و شنود اشاره کرده بودیم؛ اینجا را کلیک کنید.
--------------------------------------
پی نوشت:
یک. سالروز ولادت منجی عالم بشریت از ظلمات غفلت و شرک، حضرت مهدی موعود روحی و ارواح العالمین له الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف بر همه دوستان سالک و همسفران معنوی مبارک باد.
دو. نصف ماه مبارک شعبان گذشت؛ اما چه کردیم؟ اگر هنوز از طعام معنوی مناجات شعبانیه نچشیده ایم، سزاوار است به هشدارهای کسانی که آن را چشیده اند توجه کنیم تا در نیمه دوم این ماه عزیز، از این سفره و اطعمه آن محروم نمانیم. پس حتما این سخنان زیبا را بخوانیم:
سه. همزمان با میلاد پر نور مولایمان، از قالب جدید سایت استاد رمضانی رونمایی شد؛ کلیک کنید.
یا حق
- ۹۴/۰۳/۰۷