عارفانه

عارفانه

» ............ بسم الله الرحمن الرحیم ............ «
»................... لا اله الّا الله .................... «
» .................. لا اله الّا هو .................... «
» ................ إن الحکم الا لله .................. «
» ............. انا لله و انا الیه راجعون .............. «
» ............ ان الله هو الحق المبین ............. «
» ............. و هو معکم أینما کنتم .............. «
» ............ ما شاء الله لا قوّة الّا بالله ............ «
» ........... کل شیء هالک الّا وجهه ............ «
» ........... قل هو الله احد الله الصمد ............ «
» ........... الله نور السموات و الارض ............ «
» .......... کان الله بکلّ شیء محیطا ............. «
» ......... و ما تشاؤون إلا أَن یشاء الله ........... «
» ........ و نحن اقرب الیه من حبل الورید ......... «
» ....... و إن من شیء الا یسبّح بحمده ......... «
» ....... أنطقنا الله الذی أنطق کلّ شیء ......... «
» ...... لمن الملک الیوم لله الواحد القهار ........ «
» ..... و ما رمیت إذ رمیت و لکن الله رمی ........ «
» ..... هو الأوّل و الآخر و الظّاهر و الباطن ........ «
» .... واعلموا أنّ الله یحول بین المرء و قلبه ...... «
» ... و نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون ..... «
» .. ما یکون من نجوی...الا هو معهم أینما کانوا .. «
» و لله المشرق والمغرب فأینما تولّوا فثم وجه الله «
»ولله یسجد من فی السماوات والارض طوعا وکرها
»کل من علیهافان ویبقی وجه ربک ذولجلال والاکرام
-:-:-:-:-:-:-:-:-
الهی؛ آهم جهنم سوز است
نوشتجاتی از رسوای غفلت: ر- ص

صبحست ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شودخراب
مارا ز جام باده گلگون خراب کن

الهی به جان خراباتیان
کزین تهمت هستی‌ام وارهان

هدف از این وبلاگ، اشتیاق نفوس مستعده به حقایق عرفانی و سیر و سلوک عملی و لقاء الله می باشد.
استفاده از مطالب وبلاگ با ذکر منبع بلا مانع است.
یا حق

بایگانی
آخرین نظرات دوستان
سایتها و وبلاگهای فلسفی و عرفانی
بسم الله الرحمن الرحیم

... مثلًا مرحوم آقاى قاضى مکتوباتى دارد که اینها مستقلًا چاپ نشده؛ توى یک شرح حالى- شرح حال هم خیلى شرح حال خوبى نیست- اینها آمده؛ اشعار مرحوم آقاى قاضى هم آنجا هست. ...مرحوم آقاى طباطبائى میفرمایند که ایشان شاعر مفلق بود؛ یعنى شاعر برجسته‏ اى بود. ایشان توى شعرهاشان، نصایحى دارند؛ مکتوباتى دارند؛ به خود آقاى طباطبائى نامه دارند؛ به مرحوم حاج حسن آقا الهى- اخوى آقاى طباطبائى- نامه دارند ...نوشته ‏هاى مرحوم بهارى هم همین‏طور. درسهاى مرحوم حاج آقا حسین فاطمى هم همین‏طور ...راهش اینهاست؛ یعنى وصل کردن طلبه به این منابع اخلاقى و معرفتى و اهل حال و اهل ذکر و اهل خشوع ...مرحوم آقاى قاضى حدود ده سال با مرحوم آسید مرتضى کشمیرى معاشر بوده. ...میگوید من نماز خواندن را از آسید مرتضى کشمیرى یاد گرفتم. ...به نظرم از قول آقاى طباطبائى نقل شده که ایشان گفته بودند آقاى قاضى وقتى وارد نماز میشد، کأنه از همه چیز دنیا غافل میشد؛ فراموش میکرد. میدانید ایشان چهار تا هم زن داشتند و اولاد متعددى در خانه داشتند و در نهایت فقر هم زندگى میکردند؛ یعنى گرسنه‏ ى به معناى واقعى کلمه. با همه‏ى این غصه‏ها و مشکلاتى که ایشان داشت، وقتى مشغول نماز میشد، تمام میشد ...این، وضع زندگى آقاى قاضى است؛ همینها را براى طلبه‏ها بگویند، خیلى تأثیر میکند. ...همین حاج آقا محمد شاه آبادى شما، من خیال میکنم اهل این معانى است. ...من شنیدم که ایشان گفته حرفهاى اساسى مرحوم پدرم پیش من است؛ پیش اینهائى که میگویند و ادعا میکنند، نیست. ...آقاى خوشوقت میگفتند که من میخواستم کتاب «لقاءالله» را چاپ کنم، پیش امام رفتم و گفتم شما یک تقریظ بنویسید. امام گفتند نه، این را چاپ نکن؛ برو «المراقبات» را چاپ کن، آن مؤثرتر و بهتر است. ...کسى بود که ایشان در عرفان نظرى توى حوزه‏ ها نظیر ندارد. به اعتقاد من او هیچ حظّى از عرفان نداشت. ...آنچه که طلبه را بالا میبرد، تزکیه میکند و معراج طلبه میشود، عرفان نظرى نیست؛ اگر چه عرفان نظرى هم ممکن است کمکهائى بکند. باید این عرفان عملى را، این حالت سلوک را توى طلبه راه انداخت. ما همت کنیم، طلبه را اهل نماز شب کنیم ...اقلًا سى هزارتاشان هر شب نماز شب بخوانند. اگر این شد، به نظر من حوزه از جهت اخلاقى راه می افتد...

 

برای اولین بار در فضای مجازی:

متن کامل سخنان منتشر نشده مقام معظم رهبری (در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه علمیه قم/ سال 1389)

 

در بخش تهذیب، من حرف دارم. در بخش تهذیب، کارهائى که به من گزارش شده، کارهاى تهذیبى نیست. مثلًا فرض کنید برگزارى اردوهاى فلان- که حالا اسامى آنها یادم نیست، اما توى گزارشها بود- ربطى به تهذیب ندارد. ...(1) البته حفظ قرآن و حدیث هم خوب است، اما انصافاً بحث تهذیب، اینها نیست؛ تهذیب یک فکر دیگرى میخواهد. باید فکر کرد، مطالعه کرد؛ والّا خیلى هستند قارى قرآنند، اما مهذّب هم نیستند. بایستى راه‏هاى تهذیب را پیدا کرد. درس اخلاق مهم است. ...(2) اول، خود قم؛ خود قم احتیاج دارد؛ شهرستانها جداست. مزرعه‏ى اصلى اینجاست، مرکز اصلى اینجاست؛ اینجا احتیاج دارد به تهذیب اخلاق. به نظر من باید معاونت تهذیب را وادار کنید فکر دیگرى بکنند.

فرض بفرمائید یکى از کارهائى که خیلى تأثیر دارد، بیان شرح حال بزرگان اهل تهذیب و اهل اخلاق است. درباره‏ ى اینها کتاب بنویسند و همینها را بین طلبه‏ ها پخش کنند. یا همین مکتوباتى که از اینها باقى مانده، منتشر شود.

مثلًا مرحوم آقاى قاضى مکتوباتى دارد که اینها مستقلًا چاپ نشده؛ توى یک شرح حالى- شرح حال هم خیلى شرح حال خوبى نیست- اینها آمده؛ اشعار مرحوم آقاى قاضى هم آنجا هست. ایشان به مناسبت رسیدن ماه حرام، شعر قصیده اى دارند که میگویند ذیقعده وارد شد، ماه حرام وارد شد، أبشِروا فلان. البته بنده خیلى اهل تشخیص اندازه‏ ى شعر عربى و آن مبلغ علوّ شعر نیستم- یعنى نمیتوانم تشخیص دهم که شعر چقدر خوب است- لیکن مرحوم آقاى طباطبائى میفرمایند که ایشان شاعر مفلق بود؛ یعنى شاعر برجسته‏ اى بود. ایشان توى شعرهاشان، نصایحى دارند؛ مکتوباتى دارند؛ به خود آقاى طباطبائى نامه دارند؛ به مرحوم حاج حسن آقا الهى- اخوى آقاى طباطبائى- نامه دارند؛ به دامادشان مرحوم آقاى شریفى؛ که پدر همین آقاى شریفى رفیق شماهاست- که نمیدانم حالا قم است یا زابل است- نامه دارند. خوب، اینها واقعاً در بیاید، استخراج شود و یک گروهى بنشینند کار کنند.

مرحوم آسید محمد حسن، پسر ایشان- که این کتاب را تنظیم کرده و خوب هم تنظیم نکرده- او فوت شد؛ اما پسر دیگر ایشان- آسید محمدعلى- هست؛ بروند او را پیدا کنند و این نوشته ‏ها را بگیرند. نوشته‏ هاى مرحوم بهارى هم همین‏طور. درسهاى مرحوم حاج آقا حسین فاطمى هم همین‏طور.

در همین قم یقیناً کسانى هستند که از ایشان یادگارهائى دارند، چیزهائى دارند؛ از اینها استفاده شود. آقاى آسید ابراهیم خسروشاهى با مرحوم آقاى فاطمى مرتبط و مأنوس بود؛ احتمالًا ایشان یاداشتهائى از مرحوم فاطمى در اختیار دارد.

راهش اینهاست؛ یعنى وصل کردن طلبه به این منابع اخلاقى و معرفتى و اهل حال و اهل ذکر و اهل خشوع؛ و الّا درس حرفه‏ اى اخلاق هیچ فایده ‏اى ندارد. گفتن اخلاق، اصلًا درس نیست؛ اخلاق یک صیرورت است. باید استاد کارى کند که شاگرد صیرورت اخلاقى پیدا کند. به نظر من این جزو کارهاى لازم است؛ اینجورى باید طلبه‏ ها را به مسئله‏ ى اخلاق کشاند.

مرحوم آقاى قاضى حدود ده سال با مرحوم آسید مرتضى کشمیرى معاشر بوده. آسید مرتضى کشمیرى از لحاظ مذاق عرفانى بکلى متفاوت است با آقاى قاضى. به نظرم ایشان میگوید حرام است «فتوحات» دست بگیرید. ظاهراً تا وقتى که مرحوم آقاى قاضى زنده بوده، به «فتوحات» دست نمیزده. آقاى قاضى در عین حال که مذاقاً با آسید مرتضى کشمیرى مخالف بوده، اما میگوید من نماز خواندن را از آسید مرتضى کشمیرى یاد گرفتم. ببینید، این خیلى حرف بزرگى است. مرحوم آقاى قاضى وقتى نجف می ‏آید، یک آدم بسیطى در این زمینه‏ ها نبوده؛ شاگرد پدرش بوده. میدانید پدر مرحوم آمیرزا على آقا قاضى، شاگرد آخوند ملاحسینقلى همدانى بوده است؛ یعنى خود ایشان از طریق پدرش هم به آخوند ملاحسینقلى همدانى وصل میشود. ایشان تربیت شده‏ ى پدرش بوده و مقاماتى هم داشته؛ در عین حال، وقتى که نجف می ‏آید و با مرحوم آسید مرتضى کشمیرى ارتباط پیدا میکند، میگوید من نمازخواندن را از آسید مرتضى کشمیرى یاد گرفتم.

به نظرم از قول آقاى طباطبائى نقل شده که ایشان گفته بودند آقاى قاضى وقتى وارد نماز میشد، کأنه از همه چیز دنیا غافل میشد؛ فراموش میکرد. میدانید ایشان چهار تا هم زن داشتند و اولاد متعددى در خانه داشتند و در نهایت فقر هم زندگى میکردند؛ یعنى گرسنه‏ ى به معناى واقعى کلمه. با همه‏ ى این غصه‏ ها و مشکلاتى که ایشان داشت، وقتى مشغول نماز میشد، تمام میشد. ایشان میگویند یک روز همراه دیگر طلبه‏ ها خدمت آقاى قاضى نشسته بودیم، پسر یکى از زنهاى ایشان آمد و گفت مادرم در حال زایمان است؛ میگویند پول بدهید مثلًا وسایل و اینها بخریم، ایشان گفت ندارم پسر رفت. بعد از مدتى برگشت و میگویند پس پول بدهید اقلًا براى این قابله چیزى تهیه کنیم. ایشان گفت ندارم. باز پسر رفت و دوباره آمد و گفت میگویند پس یک فلس بدهید دو تا جیگاره براى این قابله بخریم- قابله‏ ى بنده‏ ى خدا جیگاره‏ کش بوده و اینها سیگار نداشتند به او بدهند- دست توى جیبش کرد و گفت ندارم! این، وضع زندگى آقاى قاضى است؛ همینها را براى طلبه‏ ها بگویند، خیلى تأثیر میکند.

همین حاج آقا محمد شاه آبادى شما، من خیال میکنم اهل این معانى است. از ایشان خواسته شود که هفته ‏اى یک بار بیاید و طلبه‏ ها را نصیحت کند؛ چون بالاخره پسر آقاى شاه آبادى است دیگر. من شنیدم که ایشان گفته حرفهاى اساسى مرحوم پدرم پیش من است؛ پیش اینهائى که میگویند و ادعا میکنند، نیست. دیدم ایشان یک چیزهاى مختصرى هم چاپ کرده اند، لیکن بحث‏هاى علمى مرحوم شاه آبادى مورد نظر نیست. عرفان نظرى اصلًا در اینجا مورد نظر ما نیست و فایده‏ اى هم ندارد. واقعاً عرفان نظرى فایده‏ اى ندارد.

حالا آقاى رجبى هم اینجا تشریف دارند، توى مؤسسه ‏ى ایشان هم ظاهراً عرفان نظرى تدریس میشود؛ اما عرفان نظرى هیچ‏کس را بالا نمی آورد. این را من به شما آقاى رجبى عرض میکنم؛ این را گوش کنید. من یک شب از امام پرسیدم: آقا شما مرحوم حاج میرزا جواد آقا را درک کردید؟ درس ایشان رفتید؟ ایشان بلافاصله گفتند: افسوس، نه. بعد گفتند آقاى حاج شیخ محمدعلى اراکى آمد به من پیشنهاد کرد که برویم درس آ میرزا جواد آقا. ایشان هفته ‏اى یک بار جلسه داشت. گفتند با ایشان یکى دو جلسه رفتیم. بعد اینجورى تعبیر کردند: آن وقتها ذهن ما پر بود؛ این درس را نپسندیدیم. آن وقت امام نپسندیده بود؛ اما حالا در هشتاد و چند سالگى که حتماً ایشان از لحاظ معنوى پخته ‏تر شده بود، افسوس میخورد که چرا نرفته. ذهن ایشان آن وقت از چه پر بود؟ از همین حرفهاى عرفان نظرى. یعنى وقتى که کسى رفت پاى درس شاه آبادى نشست و آن حرف‏ها و آن اصطلاحات و آن زرق و برق الفاظ را شنفت، ولو براى خود آن آدم، با معنا همراه است، اما این حرفها براى هر کسى معنا نمی ‏آورد؛ طبعاً حرف‏هاى ساده‏ ى مثل حاج میرزا جواد آقا را نمی ‏پسندد؛ در حالى که لبّ عرفان، همان حرفهاى ساده بوده.

آقاى خوشوقت میگفتند که من میخواستم کتاب «لقاءالله» را چاپ کنم، پیش امام رفتم و گفتم شما یک تقریظ بنویسید. امام گفتند نه، این را چاپ نکن؛ برو «المراقبات» را چاپ کن، آن مؤثرتر و بهتر است. ایشان هم آمده بود و چاپ کرده بود. بنابراین عرفان اینهاست؛ عرفان لفظ نیست.

کسى بود که آشنا و دوست نزدیک ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده که خودم وارد نبودم، اما کسانى که وارد بودند، میگفتند ایشان در عرفان نظرى توى حوزه ها نظیر ندارد. به اعتقاد من او هیچ حظّى از عرفان نداشت. جلسه داشتیم، نشسته بودیم، گفته بودیم، شنیده بودیم؛ اما میدانستم که آن آقا واقعاً هیچ حظّى از عرفان نداشت؛ در حالى که عرفان نظرى‏ اش هم از همه بهتر بود.

آنچه که طلبه را بالا میبرد، تزکیه میکند و معراج طلبه میشود، عرفان نظرى نیست؛ اگر چه عرفان نظرى هم ممکن است کمک هائى بکند. باید این عرفان عملى را، این حالت سلوک را توى طلبه راه انداخت. ما همت کنیم، طلبه را اهل نماز شب کنیم؛ این خیلى کمک میکند. برنامه ریزى کنید که از میان پنجاه هزار طلبه ‏ى حوزه‏ ى قم- حالا با حذف یک عده خیلى پائین‏ترها و یک عده خیلى پیرترها- اقلًا سى هزارتاشان هر شب نماز شب بخوانند. اگر این شد، به نظر من حوزه از جهت اخلاقى راه می افتد. بنابراین لازم است نظام جامع در همه‏ ى این زمینه ها تهیه شود.

---------------------------------------------------------

(1) حفظ قرآن و حدیث هم بوده.

(2) صد و بیست نفر از اساتید در حوزه شناسائى شده ‏اند تا به شهرستان‏ها اعزام شوند.

 

-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-

چند تصویر زیبا و مرتبط از مقام معظم رهبری:

 

 

 

 

 

 

-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-

چند نکته مهم:

یک. همانطور که از لابلای سخنان رهبر معظم انقلاب (مانند این جملات: و لو عرفان نظری براى خود آن آدم، با معنا همراه است، اما این حرفها براى هر کسى معنا نمى‏آورد... اگر چه عرفان نظرى هم ممکن است کمکهائى بکند...) مشهود است، منظور ایشان تخطئه و ردّ عرفان نظری نیست.

 

جهت توضیح بیشتر، داستانی برای دوستان نقل میکنم. بعد از اینکه رهبر معظم در این دیدارشان پیرامون عرفان نظری این صحبت ها را فرمودند، در جلسه ای که چندسال بعد اساتید مجمع عالی حکمت با ایشان داشتند، جناب استاد رمضانی به ایشان فرمودند که: بعد از صحبتهای قبلی شما (یعنی همین صحبتهایی که ما در وبلاگ منتشر کردیم) عده ای اینطور نتیجه گرفتند که جنابعالی (رهبر معظم) با عرفان مخالف هستید، لذا خواهشمندیم که نظر خودتان را صریح و شفاف بیان کنید.

مقام معظم رهبری هم هنگام بیانات خودشان اینگونه پاسخ میفرمایند: « ایشان به عرفان نظری اشاره کردند؛ بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمول‌های ذهنی مثل بقیه علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملاحسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلایی است؛ عرفان واقعی اینهاست .» (برای مشاهده متن کامل این بیاناتشان، اینجا را کلیک کنید)

[ این لینک در تاریخ 94/3/1 اضافه شد: ماجرای گفت و شنود استاد رمضانی با رهبر معظم انقلاب در باب عرفان نظری ]

یادمان نرود که همین رهبر بزرگوار فرموده بودند: « مثنوى؛ مثنوى؛ که خودش می‌گوید: و هو اصول اصول اصول الدین.  واقعاً اعتقاد من هم همین است.  یک وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوى چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همین است که خودش گفته: و هو اصول. .. . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده ‏ام همین است.» (برای مطالعه متن کامل و مشاهده فیلم، اینجا را کلیک کنید)

و مگر مثنوی، غیر از عرفان نظری است؟ پس منظور ایشان بیان همان مطلبی است که خود عرفا بر آن تاکید کرده اند که نباید در حجاب علم باقی بمانیم و خود علم به تنهایی کسی را بالا نمی برد بلکه باید حجاب علم را خرق کرد و از مرتبه علم حصولی به مرتبه علم حضوری برسیم.

به عنوان شاهد فقط یک عبارت از علامه حسن زاده را نقل میکنیم که شبیه همین سخنان رهبر معظم است: «ای عزیز در معراج خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم- و در احادیث معراج تدبر کن تا بدانی که انسان تا صعود برزخی و فوق آن تحصیل نکرده است حقایق برای او مکشوف نمی گردد، و به انباشتن مفاهیم اصطلاحات، اشتداد و قدرت وجودی بدست نمی آورد و از قوت به فعلیت نمی رسد، و مبادا که حجاب او هم بشوند. از دفتر دل بشنو: گمانت این که با خرج عبارات/ به کرّ و فرّ و ایماء و اشارات/ سوار رفرستی و براقی/ ورم کردی و پنداری که چاقی». انتهی کلام علامه حسن زاده.

 

یشان به عرفان نظری اشاره کردند؛ بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمول‌های ذهنی مثل بقیه علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملاحسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلایی است؛ عرفان واقعی اینهاست. - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920604000745#sthash.r6topHe3.dpuf
یشان به عرفان نظری اشاره کردند؛ بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمول‌های ذهنی مثل بقیه علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملاحسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلایی است؛ عرفان واقعی اینهاست. - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920604000745#sthash.r6topHe3.dpuبنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: الانسان عدوّ لما جهله، بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم ». پس منظور ایشان بیان همان مطلبی است که خود عرفا بر آن تاکید کرده اند که نباید در حجاب علم باقی بمانیم و خود علم به تنهایی کسی را بالا نمی برد بلکه باید حجاب علم را خرق کرد و از مرتبه علم حصولی به مرتبه علم حضوری برسیم. به عنوان شاهد فقط یک عبارت از علامه حسن زاده را نقل میکنیم: « ای عزیز در معراج خاتم – صلی الله علیه و آله و سلم- و در احادیث معراج تدبر کن تا بدانی که انسان تا صعود برزخی و فوق آن تحصیل نکرده است حقایق برای او مکشوف نمی گردد، و به انباشتن مفاهیم اصطلاحات، اشتداد و قدرت وجودی بدست نمی آورد و از قوت به فعلیت نمی رسد، و مبادا که حجاب او هم بشوند. از دفتر دل بشنو: گمانت این که با خرج عبارات/ به کرّ و فرّ و ایماء و اشارات/ سوار رفرستی و براقی/ ورم کردی و پنداری که چاقی ». انتهی کلام علامه حسن زاده در رساله انسان در عرف عرفان.

دو. شبیه همین مطالب و عین داستانی که رهبری در اینجا از امام راحل نقل میکنند، قبلا در دو جای دیگر از بیاناتشان آن را نقل کرده و توضیح داده اند:    بیانات در دیدار با هیات مدیره مجمع عالی حکمت   -    بیانات در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

سه. استاد یزدان پناه در توضیح این سخنان رهبری به این مضمون میفرمودند (بصورت شفاهی در پاسخ سوال بنده فرمودند): بعضی هستند که وقتی مقداری در عرفان نظری قوی شدند، نسبت به استاد سلوکی بدبین شده و مثلا او را فردی ضعیف در عرفان میدانند و این مانع راهشان میشود.

چهار. امام خمینی ره نیز با بیان آن جمله که "آن وقتها ذهن ما پر بود" منظورشان رد عرفان نظری نبوده است بلکه منظور همان چیزی است که در نکته یک بیان کردیم و ما باز هم چند شاهد از جملات دیگر امام ره می آوریم تا ثابت شود که امام ره هیچگاه درصدد تخطئه عرفان نظری نبوده اند:

شاهد اول: حضرت امام ره در جایی میفرمایند: « من چندان عقیده به علم فقط ندارم و علمی که ایمان نیاورد حجاب اکبر میدانم، ولی تا ورود در حجاب نباشد، خرق آن نشود. علوم بذر مشاهدات است. گو که ممکن است گاهی بی حجاب اصطلاحات و علوم به مقاماتی رسید ولی این از غیر طریق عادی و خلاف سنت طبیعی است و نادر اتفاق می افتد. »

شاهد دوم: استاد رمضانی این داستان را نقل میکنند که مربوط به اواخر عمر امام ره است: « حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(ره) سر درس این خاطره را نقل کردند و فرمودند من در محضر امام بودم و همان لحظه فصوص امام را از همدان آورده بودند. در ایام طاغوت که به منزل امام دستبرد زده بودند، ‌آن نسخه به سرقت رفته بود و بعدها امام جمعه همدان آقای موسوی، آن نسخه را در دست یک کتاب فروش دوره گرد، دیده و شناخته بود و آن را خریده به تهران، دفتر حضرت امام ارسال کرده بود. آقای فاضل می‌فرمود آنجا بودم که نسخه فصوص امام را آوردند. امام کتاب فصوص را گرفتند و همراه با آه و مرور خاطرات تورقی کردند. بعد کتاب را بستند و گذاشتند روی تاخچه بالای سرشان. در همان حین که کتاب را می‌گذاشتند بالای تاخچه، فرمودند: افسوس که اینگونه علوم اکنون از حوزه‌ ها رخت بربسته. »

شاهد سوم: این مقاله را حتما مطالعه کنید: آیا امام خمینی در اواخر عمر با عرفان مخالفت کرد؟

پنج: برای آشنایی دقیق با نوع نگاه امام راحل به اخلاق نظری و عملی، به پیشگفتاری که خود امام ره در ابتدای کتاب "شرح جنود عقل و جهل" نوشته اند (صفحه 7) حتما مراجعه کنید. (برای مطالعه اینجا را کلیک کنید)

شش. آیت الله ممدوحی نیز در پاسخ شفاهی به بنده، قریب به این مضامین فرمودند: « امام ره فقط تاسف میخوردند که چرا نتوانستند در درس مرحوم میرزا جواد آقا شرکت کنند، نه اینکه بخواهند عرفان نظری را تخظئه کنند. الآن بهترین کتاب در عرفان نظری همین کتاب مصباح الهدایه امام ره است که بنده هم بر آن شرح نوشته ام و این شرح را برای رهبر انقلاب هم فرستادم و ایشان خیلی تحسین کردند. ایشان با عرفان مخالف نیستند. اتفاقا در جلسه ای که بنده حضور داشتم فرمودند که حوزه باید مرکز فلسفه و عرفان بماند؛ و سپس نسبت به مخالفت بعضی مراجع نسبت به فلسفه و عرفان هشدار دادند: کاری نکنند که دانشگاه مرکز این علوم بشود و حوزه مجبور بشود دست گدایی به سمت دانشگاه دراز کند! »

یا حق

--------------------------------------

منتشر شده در دیگر سایت ها:   +   +   +   +   +

  • رسوای غفلت

نظرات  (۷)

سلام علیکم
ملاقات جناب محیی الدین ابن عربی با امام زمان در وبلاگ ابن عربی:
http://ebnearabi.blog.ir
  • یک طلبه ایذه ای!
  • سلام علیکم
    پیشاپیش میلاد یعسوب الدین، امام المسلمین، قاتل الناکثین و القاسطین و المارقین، قائد غر المحجلین، مرتضی، رئیس الموحدین، نفس الرسول، امن الرسول، زوج البتول، سیف الله، امیرالبرره، قاتل الفَجَره، صاحب اللواء، قسیم الجنة و النار، سید العرب، عین الله الناظره،مظهر العجائب، والد السبطین، اسد الله الغالب، کلام الله الناطق، المحامی عن حرم المسلمین، وارث علم النبیین، وجه الله الزاهره، صالح المومنین، رحمه الله الواسعه، کشاف الکب، صدیق الاکبر، هادی، فاروق الاعظم، باب المدینه العلم، خازن علم الله، میزان القسط، عروة الوثقی، مطهر، شاهد، نفس الله، حیاة العارفین، حبل الله المتین، صلوة المومنین، ولی المتقین، لسان الله، سید الوصیین، عون المومنین، بحر العلوم، ولد المحسنات، نعیم، ابن الصفا،نبأ العظیم مولا امیرالمومنین را خدمت شما تبریک عرض میکنم.




    با گفتگویی از جنس حقیقت در خدمت شما هستم
    سلام علیکم
    با مطلب "دانلود کتاب مثنوی معنوی" با فونتی زیبا بروزم
    یاعلی
    برادر گرامی سلام علیکم
    با «بسته ی اردیبهشتی» در خدمتیم.
    با مطالبی چون:
    1-تمثیل سایه و صاحب سایه در بیان نظریه وحدت وجود
    2-«مطهری هنوز هم تک است»
    3-آیا عقل مغرور و متکبر است؟

    ما را از نظراتتان محروم نفرمایید.
    التماس دعا
    برادر گرامی سلام علیکم
    با مطلب«یادی از بهجت عارفان و نقدی بر دلواپسان» در خدمتیم.
    ما را از نظراتتان محروم نفرمایید.
    التماس دعا

    سلام

    من فلسفه رو با دنیای سوفی شروع کردم

    لطفا نظراتتون رو در مورد یه سیر مطالعاتی اعلام بفرمایید و در ایمیلم جواب رو یادآوری کنید.

    تشکر

    یاحق

    پاسخ:
    سلام درباره سیر مطالعاتی:
    http://arefane.blog.ir/1393/07/30
    http://arefane.blog.ir/1393/07/23
    یا حق
    اکثر لینک هایی که به بیانات رهبری اختصاص دادید را ظاهرا حذف کرده اند!!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">