هدیه عید غدیر/ راهی دقیق برای تشخیص اعمال الهی از شیطانی
عید غدیر بر شما دوستان عزیز مبارک باد. این مطلب وبلاگ را با عنوان هدیه عید غدیر به شما دوستان تقدیم میکنم.
مطمئنا برای شما هم پیش آمده است که انسان در بسیاری از اعمال و وظائف خود دچار تردید و شک شدیدی می شود که آیا انجام این عمل، الهی و مورد رضای خداست یا شیطانی و مورد رضای شیطان است. و به فرموده مکرّر امام خمینی کبیر رضوان الله تعالی علیه، شناخت وسوسه ها و مکائد نفس، بسیار دقیق است و انسان در این موارد باید با تمام وجود به خدا پناه ببرد که گمراه نشود و طبق امیال نفسانی عمل نکند (نقل به مضمون). به فرموده بسیار زیبای مرحوم حکیم الهی قمشه ای:
راه، سخت و منزل، دور... شام، تار و مه، بی نور...
پای، خسته؛ دل، رنجور... رهبرا تو خود دانی...
اما یک ملاک دقیقی برای تشخیص اعمال الهی از شیطانی، در کتاب شریف چهل حدیث حضرت امام ره آمده است که ایشان این مطلب را از استاد عرفانشان مرحوم آیت الله شاه آبادی نقل میکنند. (البته مرحوم شاه آبادی این ملاک را جهت تشخیص "ریاضت" صحیح از باطل نقل میکنند، ولی این ملاک، جامع است و شامل تمام اعمال انسان می شود). بنده بدون توضیح دیگری، عین عبارت حضرت امام ره را برای استفاده شما عزیزان نقل میکنم.
-----------------------------------------------------------------
« ملکات در صـورتـى فـاضـله اسـت کـه نـفـس امـاره در آن تـصـرف نـکـنـد و در تشکیل آن، قدم نفس دخیل نباشد. بلکه شیخ استاد ما، دام ظله ، مى فرمودند میزان در ریاضت باطل و ریاضت شرعى صحیح، قدم نفس و قدم حق است . اگر سالک به قدم نفس حرکت کرد و ریـاضـت او بـراى پـیـدایـش قـواى نـفـس و قـدرت و سـلطـنـت آن بـاشـد، ریـاضـت بـاطـل و سـلوک آن منجر به سوء عاقبت مى باشد. و دعوى هاى باطله نوعا از همین اشخاص بـروز مـى کـند. و اگر سالک به قدم حق سلوک کرد و خداجو شد، ریاضت او حق و شرعى اسـت، و حـق تعالى از او دستگیرى مى کند به نص آیه شریفه که مى فرماید: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا: کسى که مجاهده کند در راه ما، هر آینه هدایت مى کـنـیـم او را (بـه ) راهـهـاى خـود. پـس کارش به سعادت منجر شده خودى از او افتد و خـودنمایى از او دور گردد. و معلوم است کسى که اخلاق حسنه خود و ملکات فاضله نفس را بـه چـشـم مـردم بـکشد و ارائه به مردم بدهد، قدمش قدم نفس است ، و خودبین و خود خواه و خـودپـرسـت اسـت ، و بـا خـودبـیـنـى ، خـدا خـواهـى و خـدابینى خیالى است خام و امرى است بـاطـل و مـحـال. مـادامـى کـه مـمـلکـت وجـود شـمـا از حـب نـفـس و حـب جـاه و جـلال و شـهـرت و ریـاسـت بـه بـنـدگـان خـدا پـر است ، نمى توان ملکات شما را ملکات فـاضـله دانـسـت و اخـلاق شـمـا را اخـلاق الهـى شـمرد. کارکن در مملکت شما شیطان است ، و مـلکـوت باطن شما صورت انسان نیست . و پس از گشودن چشم برزخ ملکوتى خود را به صـورت غـیـر انـسـان ، مـثـل یـکـى از شـیـاطـیـن مـثـلا، مـى بـیـنـیـد. و حـصـول مـعـارف الهـیـه و تـوحـیـد صـحـیح از براى همچو قلبى که منزلگاه شیطان است محال است . و تا ملکوت شما ملکوت انسانى نباشد و قلب شما از این اعوجاجها و خودخواهیها پـاک نـبـاشـد، مـنـزل حـق تـعـالى نـباشد در حدیث قدسى است که مى فرماید: لا یسعنى ارضـى و لا سـمـائى ، بـل یـسـعـنـى قـلب عـبـدى المـؤمـن . هـیـچ مـوجودى آینه جمال محبوب نیست ، مگر قلب مؤمن . متصرف در قلب مؤمن، حق است نه نفس . کارکن در وجود او مـحـبـوب اسـت : قـلب مـؤمـن خودسر نیست ، هرزه گر نیست : قلب المؤمن بین اصبعى الرحـمـن ، یـقـلبـه کـیـف یـشاء. دست حق در مملکت قلب او متصرف است ، تقلیب و تـقـلب قلب او با خود حق تعالى است . اى بیچاره، تو که عابد نفسى و متصرف در قلب تو شیطان و جهل است و دست تصرف حق را از قلب خود منقطع کردى ، چه ایمانى دارى که مـورد تـجـلى حـق و سـلطـنـت مـطـلق گـردى؟ پـس ، بـدان تـا بـدیـن حـال هستى و این رذیله خود نمایى در تو است ، تو کافر بالله هستى و در سلک منافقین محسوب مى شوى ، گرچه به خیال خود مسلمى و مؤمن به خدایى .
(شرح چهل حدیث، حدیث دوم، صفحه 45)
یا حق
با مطلب بسیار مهم "اعتدال" در خدمتیم.
ما را از نظراتتان محروم نفرمایید.