توصیه آیت الله جوادی و آیت الله بهجت پیرامون شیوه تحصیل و درس خواندن
بسم الله الرحمن الرحیم
آیت الله جوادی آملی در تاریخ 8/8/91 خطاب به شاگردان درس تفسیرشان، نکته ای ارزنده فرمودند که مشاهده می فرمایید:
« یک وقت است کسی ده سال درس تفسیر می آید، می شود مفسر خوب؛ و یک وقت کسی همین ده سال را شرکت می کند ولی یک واعظ و پیش نماز می شود. خب اتلاف عمر حقیقت شرعیه ندارد؛ همین، اتلاف عمر است. کسی که ده سال درس تفسیر برود و مفسر خوبی نشود، خب اتلاف عمر کرده است. یعنی شما توقع دارید که خدا آیه نازل بکند یا ایها الذین آمنوا اگر کسی ده سال درس تفسیر رفت و مفسّر نامی نشد اتلاف عمر کرده؟!
هر چه گفته می شود باید مراجعه بشود، به سند مراجعه بشود، به روایت مراجعه بشود، جمع بندی بشود، استدلال بشود، و بعد بتوانید تدریس کنید. »
-----------------------------------
پی نوشت:
دوستان توجه کنند که این سخن ایشان، نکته ای مهم و شامل هر علمی میشود که انسان میخواهد مطالعه کند و درس بگیرد، یعنی در هر علمی انسان باید محققانه و صاحب نظرانه وارد شود و پس از چند سال دارای نوآوری در آن علم بشود، و الا اگر انسان بخواهد هر علمی را در چند سال فقط مطالعه کند و به شکل بانک در خود ذخیره کند - بدون اینکه دارای نوآوری و تحقیقی از خود باشد -، این عمل اتلاف عمر خواهد بود. چه تفسیر و چه فلسفه و چه عرفان و ... .
لازمه عدم اتلاف عمر هم این است که انسان در هر علم و کتابی میخواهد وارد شود، به مبانی آن علم مسلط باشد تا بتواند آن کتاب را درست بفهمد، و نیز با نگاه نقادانه به آن علم نگاه کند و در هر مساله ای از آن علم، تحقیق و بحث و تفکر نماید و درصورت نقل مطالبی از کتب دیگر، به منبع آن مراجعه کرده و در آخر جمع بندی کرده و به نظر نهایی یا حداقل به نظر قابل اعتماد برسد. دراینصورت آن کتاب را میتواند تدریس هم بکند.
در غیر اینصورت انسان خود به خود در ورطه اتلاف عمر گرفتار می شود، یا به این دلیل که قبلا بر مبانی آن علم و کتاب مسلط نبوده و درست نفهمیده و الآن مجبور است دوباره بخواند، و یا به این دلیل که قبلا فقط آن کتاب یا علم را روخوانی کرده و به قصد تحقیق دقیق دنبال نکرده و لذا بعدا که در مساله ای گیر میکند مجبور است دوباره کتاب را از نو مطالعه کند و تازه تحقیق را شروع کند، و یا به این دلیل که آن کتاب یا علم را به انگیزه رسیدن به حق دنبال نمیکند و سرسری برای اطلاعات بیشتر آن را میخواند و لذا بعدا که در تشخیص حق دچار مشکل می شود مجبور است دوباره آن کتاب یا علم را با نگاه حق طلبی مطالعه کند. در هر یک از این صورت ها عمر انسان تلف می شود؛ خاصه آنکه گاهی انسان سال ها علمی را بدین منوال بگذارند.
در پایان، متناسب با بحثی که مطرح شد، مطلبی کاربردی را از فرزند آیت الله بهجت نقل میکنم:
رشته اصلی و تخصصی من فلسفه و عرفان بود. 18 سال فلسفه و حدود 8 سال عرفان خواندم. پدرم تنها مطلبی که درمورد تحصیل من در این رشته میفرمود این بود که « چرا اینقدر عمر صرف میکنی که دیگران چه گفتهاند؟ خودت چه میگویی؟ » من زمانی که در این زمینه صرف میکردم، چند برابر هم کلاسیهایم بود تا همه علومی را که در این کتب هست، در حضور استاد بگذرانم. لذا پدرم فقط به خاطر اینکه خیلی از وقتم را برای این موضوع صرف میکردم، اعتراض داشت. حضرت آیت الله بهجت، شاید نسبت به من یک سوم وقت، صرف این موضوع کرده بود ولی چون هدفمند بود، اشکالات بنده را که سه برابر ایشان وقت صرف کرده بودم را جواب میداد. هرگاه مشکلی داشتم، ایشان حل میکرد و در مقام نظریه پردازی نیز خیلی قویتر از من بود. چنین افرادی چون هدفمند کار انجام میدهند، قویتر شده و زودتر به نتیجه میرسند.
یا حق
با مطلب(سالگرد تاسیس وبلاگ برهان) در خدمتیم.
ما را از نظراتتان محروم نفرمایید.
التماس دعا